گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ناصر بخارایی

دوش ما همخوابهٔ آن سرو بالا بوده‌ایم

همچو مشکین سنبل او بی سر و پا بوده‌ایم

منت ایزد را که یک شب در کنار ما نشاند

آن سعادت را که چندین گاه جویا بوده‌ایم

از کجا پیدا شد این طالع که بعد از مدتی

عاشق و معشوق امشب هر دو یک‌جا بوده‌ایم

ای ملامت گو ز رسوائی چه ترسانی مرا

ما به کوی عشق تا بودیم رسوا بوده‌ایم

چشمت ار می‌گفت خواهم خون ناصر ریختن

سال‌ها از بهر این دولت مهیا بوده‌ایم