سنگ طعنه به سبویم زدهاند
طبل بدنامی به کویم زدهاند
کی فتد در کف من دامن وصل
سیلی هجر به رویم زدهاند
تیغ خوبان به جفا خونم ریخت
بد نگویم که نکویم زدهاند
جوی خون میرود از دیدهٔ من
مردمان غوطه به جویم زدهاند
بر سرم دایرهٔ نُه گردون
هست چوگان و چو گویم زدهاند
شد تنم بستهٔ گیسوی بتان
گره موی به مویم زدهاند
همچو تیغ است زبان ناصر
طرفه تیغی به گلویم زدهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.