گرفت ملک دلم حسن دلستان شما
به جای جان منی، جان ما و جان شما
به تنگنای دهان تو جای نقطه نبود
دقیق شد سخن از تنگی دهان شما
ز جای رفت دل تنگ غنچه چون سوسن
به گوش گل سخنی گفت از زبان شما
صدف شود ز گهر گوش هر که در یابد
حدیث لعل درخشان درفشان شما
بسی دقیقهٔ باریک میرود چون موی
میان چشم ضعیف من و میان شما
به خدمت در تو درکشیده حلقه به گوش
نهادهام سر طاعت بر آستان شما
به بوی باد صبا جان همیدهد ناصر
که هست رهگذر او به بوستان شما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.