چشمت به خواب چون به سحرگه گشاده شد
صد فتنه را به جانب ما رَه گشاده شد
گیسوی مُشکبوی چو برداشتی ز روی
ابر سیاه رفت و رخ مه گشاده شد
بر بسته بودم از مژه سیلاب اشک را
خاشاک سست بود، به ناگه گشاده شد
پوشیده بود چاه زنخدان تو به زلف
چندان نداشت رشتهٔ کوته، گشاده شد
ناصر طناب عمر به زلف تو بسته بود
دل چون قدم نهاد سرِ چَه گشاده شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.