روزم از غصه سیه گشت و شبم پیدا شد
عجبم رفت کنون، بلعجبم پیدا شد
من خود از دردسر هجر به افغان بودم
گرمی دل اثری کرد و تبم پیدا شد
بودم از بی ادبی همدم مستان چو رباب
گوش مالی ز تو خوردم، ادبم پیدا شد
یاد تو کردم و کام دهنم شیرین شد
جام مِی خوردم و در دل طربم پیدا شد
همچو بلبل ز گل وصل تو بودم غافل
باد آورد نسیم و طلبم پیدا شد
پدر و مادر من عشق و مَحبت بوده ست
دیر باز است که اصل و نسبم پیدا شد
تا لب خویش نهاده است بر آن لب ناصر
اثر چشمهٔ حیوان ز لبم پیدا شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.