عشق تو روی ما ز عدم در وجود کرد
چیزی نبود، مهر رخت هرچه بود کرد
بر درد ما ز ماتم هجر تو تا ابد
خورشید چرخ خرقهٔ گردون کبود کرد
بوئی در آب و گِل ز گُل عارض تو بود
از بهر آن فرشته به آدم سجود کرد
صوفی منال بیهوده چندین که چوب خشک
تا کل نسوخت درد سر آورد و دود کرد
ما بی عمل به جنت اعلی رسیدهایم
ای بیخبر خدا نشنودی که جود کرد
فکر جهان بی سر و پا کار عقل نیست
عاقل خبر نداشت که دیوانه سود کرد
شاخ درخت عشرت ما تازه میشود
در باغ عیش از آب روانی که رود کرد
ناصر تو را به رندی و دیوانگی مثل
ذوق شراب صافی و عشق سرود کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و تأثیر آن بر زندگی انسانها میپردازد. او بیان میکند که عشق معشوقش هستی را به وجود آورده و درد ناشی از جدایی را تا ابد به دوشی سنگین تبدیل کرده است. شاعر تأکید میکند که زیبایی و بوی وجود معشوق بر همه چیز سایه افکنده و حتی فرشتگان به خاطر آن معشوق سجده کردهاند. او به شکوه عشق و دیوانگیاش اشاره میکند و میگوید که حتی بدون عمل به بهشت رسیدهاند. در نهایت، شاعر به طراوت و شگفتی عشق در زندگی و لذتهای آن اشاره میکند که به نوعی مانند شرابی خالص و دلپذیر است.
هوش مصنوعی: عشق تو باعث شد که ما از هیچ به وجود بیاییم. قبل از وجود تو، هیچچیز نبود، اما محبت چهرهات همهچیز را تغییر داد.
هوش مصنوعی: به خاطر درد و غمی که از دوری تو داریم، تا ابد خورشید آسمان، رنگی شبیه به پارچهای کبود به خود گرفته است.
هوش مصنوعی: بویی از گل و خاک به خاطر چهره زیبای تو وجود دارد، به همین دلیل آن فرشته به آدم سجده کرد.
هوش مصنوعی: بسیار شایسته نیست که انسان در پی چیزهایی بیهوده و بیفایده باشد، چرا که مانند چوب خشک میماند که تنها باعث ایجاد دردسر و دود میشود، اما هیچ نفعی را به همراه ندارد.
هوش مصنوعی: ما بدون انجام کارهای نیک و عمل صالح به بهشت اعلی رسیدهایم. ای کسی که بیخبر هستی، نمیدانی که خداوند چقدر بخشنده است و به ما عطا کرده است.
هوش مصنوعی: فکر کردن به جهانی که نظم و ترتیب ندارد، کار عقل نیست. عاقل هم متوجه نشده بود که شخص دیوانه در این وضعیت به نفع خود بهرهای برده است.
هوش مصنوعی: در باغ خوشی و شادی ما، شاخ و برگ درختان همیشه تازه و سرسبز میشود. این طراوت و شادابی به خاطر جریانی است که آب زلال و زندهای ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: ناصر تو را به خاطر رندی و دیوانگیت مانند لذت خالصی که از نوشیدن شراب و عشق به دست میآید، ستوده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر کس که سود چهره به راه تو سود کرد
در روی تو جمال ازل را سجود کرد
مسکین فقیه گوش اشارت شنو نداشت
منع سماع زمزمه چنگ و عود کرد
دیریست می زند دم ارشاد شیخ شهر
[...]
خودسر به مرک گردن دعوی فرود کرد
چون سر نماند شمع قبول سجود کرد
در سعی بذل کوش که اینجا خسیس هم
جان دادنش به حسرت جاوید جود کرد
زان غنچهٔ خموش به آهنگکاف و نون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.