هر کس که سود چهره به راه تو سود کرد
در روی تو جمال ازل را سجود کرد
مسکین فقیه گوش اشارت شنو نداشت
منع سماع زمزمه چنگ و عود کرد
دیریست می زند دم ارشاد شیخ شهر
آن نارسیده دعوی این کار زود کرد
صوفی نداشت جاذبه صید هیچ کس
کاری که کرد سبحه و دلق کبود کرد
زاهد نبرد راه به سرمنزل فنا
بیچاره چون تحمل بار وجود کرد
افسردگان به ساحل حرمان نشسته اند
خوش آن که جا به لجه بحر شهود کرد
جامی همیشه بود خراب از سرود عشق
آمد صدای نی مدد آن سرود کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تضاد بین ظاهر و باطن اشاره میکند. او میگوید افرادی که در جستجوی حق هستند، باید جمال ازلی را در چهره محبوبشان ببینند. فقها و زاهدان به جای فهم عمیق عشق و حقیقت، به ظواهر و قوانین خشک پایبندند و به آنها در این مسیر کمک نمیکند. در نهایت، شاعر دربارهی عشق و حالتی که در آن انسان به درک حقیقت میرسد، صحبت میکند و میگوید که زندگی با عشق و احساسات واقعی ارزش بیشتری دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که با زیبایی تو سر و کار دارد، در واقع به زیبایی ابدی و ازلی که در چهرهات نهفته است، احترام و سجده میکند.
هوش مصنوعی: بیچاره عالم دین، گوش به نشانههایی که اشاره میشود نداشت. او از شنیدن نغمههای ساز و عود، خود را منع کرده بود.
هوش مصنوعی: مدتی است که شیخ شهر به راهنمایی میپردازد، اما هنوز زمان آن نرسیده که کسی به این کار ادعایی کند.
هوش مصنوعی: صوفی هیچ جذابی برای شکار کردن نداشت، اما کاری که کرد این بود که گردنبد و ردایی آبی رنگ درست کرد.
هوش مصنوعی: زاهد، کسی که به دنیا دل نبسته و از آن دوری میکند، با وجود اینکه نمیتواند به مقصد نهایی برسد، به سختی در برابر بار وجود و زندگی دست و پا میزند.
هوش مصنوعی: افراد ناامید و غمگین در کنار خاطرات تلخ و ناکامیها نشستهاند، اما خوشا به حال کسی که به عمق حقیقت و معرفت دست یافته است.
هوش مصنوعی: شخصی که همیشه خود را در حال نوشیدن و سرمستی میبیند، در اثر عشق و زیباییهای آن، صدای نی را میشنود که از آن عشق و محبت برایش یادآوری میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق تو روی ما ز عدم در وجود کرد
چیزی نبود، مهر رخت هرچه بود کرد
بر درد ما ز ماتم هجر تو تا ابد
خورشید چرخ خرقهٔ گردون کبود کرد
بوئی در آب و گِل ز گُل عارض تو بود
[...]
خودسر به مرک گردن دعوی فرود کرد
چون سر نماند شمع قبول سجود کرد
در سعی بذل کوش که اینجا خسیس هم
جان دادنش به حسرت جاوید جود کرد
زان غنچهٔ خموش به آهنگکاف و نون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.