عمرم همه آن بود که در کوی تو بگذشت
مردن به ازین عمر که بی روی تو بگذشت
میداد صبا بوی تو، دل رفت به آن بوی
از باد دل گمشده بر بوی تو بگذشت
در جادوئی از چشم تو زلف به سر آمد
از ترک ختا طرهٔ هندوی تو بگذشت
امشب به یقین میگذرد اشک من از دوش
در حسرت موئی که ز زانوی تو بگذشت
هر ناله که من بر زبر چرخ رساندم
تیریست که از سینهٔ بدگوی تو بگذشت
بشکافم اگر موی شود نکتهٔ باریک
از بسکه ز پیش نظرم موی تو بگذشت
ناصر دل خود را هدف تیر بلا ساخت
وانگه به کمانخانهٔ ابروی تو بگذشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عمرم همه در آرزوی روی تو بگذشت
و آشفتگی حال من از موی تو بگذشت
افسوس بر آن نیست که بگذشت مرا عمر
افسوس بر آن است که بی روی تو بگذشت
خون شد دلم از حسرت و از دیده بپالود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.