مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو
کاکل افشانی آن قامت دلجویت کو
طایر ناوک مژگان تو پر ریخته شد
قادر انداز کمانداریی ابرویت کو
لیلی حسن تو چادر شب خط پوشیده
اضطراب دل مجنون سر کویت کو
دو جهان بود شهید نگه جادویت
فتنه نرگس مردمکش جادویت کو
آنکه از هیچ سبب رام نمی شد به کسی
ناشده رام کس آن تندی آهویت کو
آب می کرد به نظاره دل مردم را
پادشاهانه نظر کردن آهویت کو
حرف پهلوزده می گفت همه عمر به ما
آنکه چون بند قبا بود به پهلویت کو
می کشیدی به یک انداز کمان همه کس
قامتت گشت کمان قوت بازویت کو
خوی بیگانه وشی پیش گرفتی ورنه
سیدا از دل و جان بود دعاگویت کو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.