چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن
بسته ام چون غنچه گل در به روی خویشتن
دیده ام تا پیچ و تاب کاسه گرداب را
می برم خالی از این دریا به سوی خویشتن
سر به صحرا می زنم تا یابم از مجنون فغان
گردبادم می روم در جستجوی خویشتن
یاد عمر رفته از هم ریخت اجزای مرا
می روم چون برگ گل دنبال بوی خویشتن
کرده ام چون شمع از خامی سر خود را سفید
زین ندامت می زنم آتش به موی خویشتن
یاد مرهم زین طبیبان دردم افزون می کند
می گریزم از دوای چاره جوی خویشتن
جغدم و ویرانه ام باشد حصار عافیت
پای نگذارم دگر بیرون ز کوی خویشتن
می روم بر خانه آئینه بر دفع ملال
می نشینم بی تکلف روبروی خویشتن
روز و شب تن پروران سرگشته نفس خودند
آسیا باشد گرفتار گلوی خویشتن
خامه آتش زبان دست خود را سیدا
می کشم چون میل در چشم عدوی خویشتن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به جستجو و شناخت خود پرداخته و با استفاده از تصاویر طبیعت و نمادهایی مانند غنچه، شمع و گردباد، احساسات عمیق و درونیاش را بیان میکند. او از آرزوهایش سخن میگوید و نشان میدهد که چگونه در جستجوی خود، به دردها و ندامتهایش فکر میکند. شاعر از نشانههای زندگی و گذشت زمان سخن میگوید و به دنبال صلح و آرامش در درون خود است، در حالی که احساس تنهایی و نیاز به شناخت درونی همواره او را رنج میدهد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که باید با خود مواجه شود و از هر چیز مزاحم در زندگیاش دوری کند تا به آرامش و خودشناسی دست یابد.
هوش مصنوعی: وقتی آرزوی خود را به دل میسپارم، چشمانم را میبندم و مانند غنچهی گلی که به روی خود بسته است، در عالم خود به تماشا مینشینم.
هوش مصنوعی: من دیدهام که چطور جریان و حرکت کاسه گرداب را میگیرم و آن را خالی از این دریا به سمت خودم میبرم.
هوش مصنوعی: به صحرا میروم تا از دیوانهای که در دلش بیتابی است، نالهای بشنوم و در این سفر به دنبال پیدا کردن خودم هستم.
هوش مصنوعی: یاد گذشتههای دور، تمام وجودم را پریشان کرده است. مانند گلی که به دنبال عطر خودش میرود، من هم به سوی خود واقعیام میروم.
هوش مصنوعی: من مانند شمع از نادانی خود، سرم را سپید کردهام و به خاطر پشیمانی، آتش به موهایم میزنم.
هوش مصنوعی: به یاد پزشکان، درد من بیشتر میشود و از درمانهایی که خودم به دنبال آنها هستم فرار میکنم.
هوش مصنوعی: من مانند جغدی هستم که در ویرانهای زندگی میکند و این ویرانه برای من به نوعی دژ و مکانی امن تبدیل شده است. دیگر نمیخواهم از این مکان خود بیرون بیایم و در دنیای بیرون قدم بگذارم.
هوش مصنوعی: به سوی خانه آینه میروم تا از اندوه و ناراحتی فاصله بگیرم و بدون هیچ زحمتی، رو به روی خودم مینشینم.
هوش مصنوعی: افراد تن lazy و راحتطلب در طول روز و شب فقط به فکر نفس خود و خواستههایشان هستند و در حقیقت، مانند آسیاب، در دام مشکلات و دغدغههای خود گرفتارند.
هوش مصنوعی: قلم من مانند آتش و زبانم مانند دست خودم است، و من با آن احساسات و تمایلاتم را بر میانگیزم، مانند میل و اشتیاقی که در چشمان دشمنانم میبینم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیش هر تلخی نریزم آبروی خویشتن
می خورم قند از شکست آرزوی خویشتن
رشته این تنگ چشمان رنج باریک آورد
می کنم از جسم زار خود رفوی خویشتن
می فشارم، گر به حرف شکوه بگشاید دهن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.