پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم
مانند لاله سوخت دماغی که داشتم
کندم به ناخن از جگر خویش داغ را
کردم برون ز خانه چراغی که داشتم
سر رشته امید ز دستم گسسته شد
گردید سوده پای سراغی که داشتم
از دست برد لشکر خط رنگ او شکست
شد پایمال حادثه باغی که داشتم
از باده وصال دلم سیدا گرفت
انداختم ز دست ایاغی که داشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر وضعیت دلbroken خود را توصیف میکند. او به داغی که در دل دارد و مانند لالهای سوخته، اشاره میکند. با کندن داغ از جگرش، سعی میکند نور امید را به خانهای که از آن بیرون رفته، برگرداند. اما امیدش به گناههای او و حوادثی که بر او گذشته، از بین رفته است. در نهایت، او از باده وصال به عشقش دچار سردرگمی و اندوه میشود و در اندیشهی از دست دادن آن عشق به حسرت و شکست میرسد.
هوش مصنوعی: دل من از غم و اندوه پژمرده شده و مانند لالهای که در آتش میسوزد، ناراحتی و درد عمیقی را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: با ناخن از جگر خود داغی را کندم و آن را بیرون آوردم، مانند چراغی که در خانه داشتم.
هوش مصنوعی: امید من از دست رفت و دیگر نتوانستم به دنبال آن چیزی که داشتم بروم.
هوش مصنوعی: ناگهان به خاطر خط قرمز او، تمام امیدهایم به باد رفت و رویدادهای ناگوار باعث شد که باغی که داشتم، زیر پا برود.
هوش مصنوعی: از شراب نزدیکی و وصال، دل من شاد و پرخوش شد. بنابراین، آنچه را که در دست داشتم، یعنی چیزی که مرا به خود مشغول کرده بود، رها کردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.