می پرستی های آن لبهای خندانت چه شد
تلخ گوئی های لعل شکرافشانت چه شد
فوطه زاری همان در گردن قمری بجاست
سرکشی ها کردن سرو خرامانت چه شد
سبزه ات چون سنبل از دیوار گلشن سرکشید
آب و تاب شبنم و بزم گلستانت چه شد
ناوکت با یک ادا از جوشن جان می گذشت
قوت بازو و دلدوزیی مژگانت چه شد
صد کمند انداز را زلفت به یک مو بسته بود
تیزدستی های آن زلف پریشانت چه شد
نسبت خود گل به دامان قیامت می رساند
صبحدم سر می زد از چاک گریبانت چه شد
آنکه عمری با تو لاف آشنایی می زدند
کم نما گشتند یارانت به یارانت چه شد
از اسیران تو غیر از سیدا یک کس نماند
در حق آن قوم چندین لطف و احسانت چه شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد
با اسیران سر آن کوی، احسانت چه شد
نی ترحم با فقیران نی کرم با بندگان
ای سرت گردم دل و جانم به قربانت چه شد
سوختی از گرمی خوی ای سراپا آفتاب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.