شعله خوبانی که هر یک آفت پروانهاند
پیش شمع روی او چون شمع ماتمخانهاند
عشقبازان مو به مو دانند حال تیرهام
سینهچاکان روشناس زلف همچون شانهاند
دست اگر یابند به چشمان یکدگر را میخورند
اهل عالم صورت دیوار را همخانهاند
غافلان را میبرد از جای اندک وسوسه
سر به بالین ماندگان محتاج یک افسانهاند
بیخودند از یاد محشر سیدا فرزانگان
عاقلان در فکر کار خویشتن دیوانهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تن پرستانی که در تضییع آب و دانه اند
در ریاض آفرینش سبزه بیگانه اند
در مذاق عارفان خون و می گلگون یکی است
بس که محو لذت دیدار صاحبخانه اند
اهل همت رخنه در سد سکندر می کنند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.