تکلم از دهانش گر ز تنگی دیر می ریزد
تبسم از لب شیرین او چون شیر می ریزد
به صورتخانه دل شوخ نقاشی که من دارم
ز کلک خویش جان در قالب تصویر می ریزد
دل فولاد را از چرب و نرمی موم می سازم
به مغز استخوان من دم شمشیر می ریزد
نگردد وا گره از رشته تسبیح زاهد را
پی این عقده ها دندان آن بی پیر می ریزد
دهد گردون به صد اندیشه کام تنگدستان را
از آن شبنم به کام غنچه گل دیر می ریزد
چو مجنون بس که بر ویرانی منزل سری دارم
به دوش من غبار از خانه زنجیر می ریزد
روند اهل طمع دنبال قاتل بر سر و گردن
اگر دارند جوهر از دم شمشیر می ریزد
ز خون رنگین دهان محتسب را دیدم و گفتم
می از پیمانه من آخر این بی پیر می ریزد
اگر یأجوج دوران بشکند سد سکندر را
تغافل بر در ارباب همت قیر می ریزد
نمی باشد دلم را سیدا ذوقی به آبادی
مرا بر سر غبار کلفت از تعمیر می ریزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات و تجارب شاعرانه است که از دل و روح شاعر برمیخیزند. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا بیان میکند که چگونه عشق و زیبایی نمایانگر جان اوست و در زندگیاش تأثیر عمیقی دارد. او به تناقضات زندگی، درد و رنجهای نهفته در دل اشاره میکند و از سختیهایی که در مسیرش وجود دارد سخن میگوید. در نهایت، اشعار او ردپایی از امید و تلاش برای رهایی از بندهای زندگی را نیز نشان میدهد.
هوش مصنوعی: اگر او به سختی سخن بگوید، به دلیل کمبود فضا در دهانش است، اما وقتی میخندد، لبهای شیرینش مانند شیر به آرامی و ملایمت جریان مییابد.
هوش مصنوعی: دل را به مانند یک نقاشی زیبا تصور کن که میتواند احساسات و داستانهای درون خود را به تصویر بکشد. من با هنر خودم، روح و جانم را در این تصویر به نمایش میگذارم و آنچه را که در درون دارم، به دیگران نشان میدهم.
هوش مصنوعی: من دل سخت و فولادین خود را با لطافت و نرمی مانند موم میسازم، زیرا در عمق وجودم، احساساتی مانند ضربههای شمشیر جاری است.
هوش مصنوعی: زاهد، با وجود تلاشش، نمیتواند از مشکلات و پیچیدگیهای زندگی رهایی یابد. در این میان، کسی که از دنیا و مادیات فارغ است، به راحتی با مشکلات و دردهایش کنار میآید و این دشواریها را نادیده میگیرد.
هوش مصنوعی: آسمان با تمام تدبیرش به افراد فقیر و تنگدست، نعمتی را نمیدهد و این نعمت همچون شبنمی است که به گل غنچه دیرتر میرسد و به سرعت به آن نمیرسد.
هوش مصنوعی: من مانند مجنون هستم که سالهاست در خرابهای زندگی میکنم و بار سنگین دلتنگی را بر دوش دارم. گرد و غبار از خانهای که روزگاری در آن بودهام، به دوش من میریزد.
هوش مصنوعی: کسانی که به دنبال طمع و منفعتطلبی هستند، حتی اگر در خطر باشند، همچنان به هدفهای خود ادامه میدهند و از تهدیدها نمیترسند. خطر و مصیبت به آنها اخطار میدهد، اما آنها به طمع خود چنان غرق شدهاند که همه چیز را نادیده میگیرند.
هوش مصنوعی: دیدم که محتسب لبهایش به خون آلوده است و به او گفتم که می از پیمانهی من به زمین میریزد و این فرد بیتجربه و بیپیر است.
هوش مصنوعی: اگر یأجوج و مأجوج زمانی به سد سکندر حمله کنند، این نادانی و بیتوجهی، بر دروازههای کسانی که اراده و همت دارند، اثر منفی میگذارد.
هوش مصنوعی: دل من به شادمانی و زندگی در این دنیا امیدی ندارد و هر چه به سمت آبادانی و راحتی میروم، احساس میکنم که مشکلات و سختیها بر سرم سایه افکندهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مسلسل حرف از آن مژگان خوش تقریر میریزد
سخن زین خامه فولاد چون زنجیر میریزد
مخور بر دل مرا تا برخوری زان چهره نوخط
که از لرزیدن من جوهر از شمشیر میریزد
چه گلها میتوان چید از دل بیطاقت عاشق
[...]
چو دست جرأتش طرح شکار شیر میریزد
گداز اشک خون ز دیدهٔ نخچیر میریزد
چنان گرد کدورت دور ازو در سینه جا دارد
که آهم بر زمین سنگینتر از زنجیر میریزد
به خاک از بس خیال صورتش با خویشتن بردم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.