گنجور

 
ملا احمد نراقی

ایفه پنجم: مغرورین از اهل عبادتند و ایشان نیز اقسام بسیارند:

بعضی وسواس در ازاله نجاست بر ایشان غالب شده، و راضی به طهارت آنچه به فتوای شریعت مقدسه پاک است نمی گردند و احتمالات بعیده که موجب نجاست شود فرض می کنند و چون پای مال و شکم به میان آمد، به هر وضعی که باشد آن را حلال می سازند بلکه بسا باشد حرام محض را می خورند، و محملهای بعیده از برای حلیت آن بیان می نمایند و حال اینکه این احتیاطی که در نجاست دارند اگر بر عکس می شد و در اکل مال می بود به دینداری نزدیکتر بود.

و بعضی دیگر، در وضو وسواس می کنند و اسراف در ریختن آب می نمایند و گاهی مبالغه در تخلیل و تطهیر اعضا را از حد می برند و بسا باشد که این قدر احتیاط را در غسل، که اهم است، نمی کنند بلکه گاه است در نماز و سایر عبادات، که وضو به جهت آنهاست، اصلا احتیاطی به جا نمی آورند، و در مکان نماز و جامه خود که صحت نماز بر حلیت آنها است، مطلقا احتراز نمی کنند.

و گروهی دیگر در امر نیت وسواس می کنند و شیطان چنان بر ایشان غالب شده، که نمی گذارد نیت صحیحی از ایشان به عمل آید و ایشان را مشوش می سازد، تا فضیلت وقت و ثواب جماعت از ایشان فوت گردد و آن را مکرر می کنند و در تکبیره الإحرام، احوال غریبه به جا می آورند و همین احتیاط در اول نماز است و بعد از آن غافل می شوند و در هیچ جزئی دیگر از نماز احتیاط نمی کنند، و حضور قلبی ندارند و گمان می کنند که کار نیکی می کنند.

و بعضی دیگر در دقایق قرائت وسواس می کنند و در اخراج حروف از مخارج، سعی بلیغ می نمایند و در تشدیدات و ادغامات و غنه و اماله جد و جهد می کنند و مطلقا در غیر این، از مسائل و حضور قلب اهتمامی ندارند و چنان پندارند که همین که قرائت صحیح باشد، نماز مقبول است و حال آنکه امر قرائت در نهایت سهولت است و اکثر حروف خود از مخارج بیرون می آید و دو سه حرفی که محل اشتباه می شود، تصحیح آن در نهایت آسانی است و قواعد قرائت را حجیتی از برای آنها نیست و اکثر قواعد آن منتهی می شود به یک نفر مخالف مذهب که صحت و سقم قول او معلوم نیست.

و گروهی دیگر به روزه مغرور می شوند و در ایام شریفه، روزه می دارند اما نه زبان خود را از غیبت محافظت می کنند، و نه سایر جوارح را از معاصی.

و طایفه ای به حج و زیارت خود فریفته می شوند پس با وجود اینکه مظلمه بسیار در گردن ایشان است، و مشتغل الذمه خلق خدا هستند، با زاد و راحله ای که حلیت آنها معلوم نیست، روانه سفر حج یا زیارت می گردند و در راه، از فوت نماز و طهارت مضایقه نمی کنند بلکه بسی نامشروعات دیگر در عرض راه از ایشان صادر می شود و با دل ناپاک و نفس آلوده به حرم خدا عزوجل یا یکی از مشاهده ائمه هدی علیه السلام حاضر می گردند و با وجود این، چنان پندارند که عمل خیری کرده اند.

سایر قو گروهی دیگر، به قرائت قرآن مغرورند و آن را درهم می شکنند بلکه گاه است شبانه روزی یک ختم قرآن می کنند و به سرعت هر چه تمام تر می خوانند و این را کمال خود می دانند و در آن وقت دل او مشغول وساوس خاطر و حال اینکه مطلوب در تلاوت قرآنی، تأنی و تأمل و حضور قلب است.

و بعضی دیگر مغرور به بعضی از اعمال مستحبه می شوند، چون نماز شب یا غسل جمعه یا خواندن أوراد و تعقیبات، یا غیر آنها، بدون اینکه اهتمامی در واجبات خود نمایند، و مسائل خود را اخذ نمایند یا از معاصی اجتناب کنند و غافل از اینکه:

تا نیاری سجده، نرهی ای زبون

گر بپیمائی تو مسجد را به کون

و بعضی در لباس و خوراک به اندک چیزی قناعت می کنند و از مسکین به مسجد یا مدرسه می سازند و گمان می کنند که در زهد و ترک دنیا به مرتبه کمال رسیده اند و حال اینکه دلش از حب ریاست مملو، و طالب اشتهار به زهد و ترک دنیاست و معنی «ترک الدنیا للدنیا» موافق حال او است و بسا باشد که مال حلال را رد کند، از خوف آنکه مبادا مردم او را زاهد ندانند.

 
sunny dark_mode