صفت یازدهم: سخن چینی و نمامی و مفاسد آن و این رذل ترین افعال قبیحه، و شنیع ترین همه است و صاحب این صفت، از جمله اراذل ناس و خبیث النفس است بلکه از کلام الهی مستفاد می شود که هر سخن چینی ولد الزنا است.
می فرماید: «هماز مشاء بنمیم مناع للخیر معتد أتیم عتل بعد ذلک زنیم» و می فرماید: «ویل لکل همزه لمزه» یعنی «وای از برای هر سخنی چینی غیبت کننده» و حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «هیچ سخنی چینی داخل بهشت نمی شود» و فرمود که «دشمن ترین شما در نزد خدا کسانی هستند که از پی سخن چینی میان دوستان می روند، و برادران را از هم جدا می کنند و طلب عیب پاکان را می نمایند» و در حدیث دیگر از آن سرور مروی است که «چنین اشخاص، شرار مردم اند» و نیز از آن بزرگوار مروی است که «حق سبحانه و تعالی بهشت را آفرید، و به آن فرمود که سخن بگو بهشت گفت: به سعادت رسید، هر که داخل من شد خداوند جبار جل جلاله فرمود: قسم به عزت و جلال خودم که مأوا نمی کند در تو هشت گروه: مداومت کننده بر شرب خمر، و اصرار کننده بر زنا، و سخن چین، و دیوث، و لشکر پادشاه ظالم، و مخنث، و کسی که قطع رحم کند، و آنکه با خدا عهدی نماید و به آن وفا نکند» آورده اند که «در زمان حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام در بنی اسرائیل قحط و خشک سالی شد موسی علیه السلام چندین دفعه به دعای باران بیرون رفت و اثری نبخشید حضرت کلیم الله در این باب مناجات کرد وحی به او رسید که در میان شما سخن چینی هست، و من به شومی او دعای شما را مستجاب نمی کنم» و از مضمون این خبر می توان دانست که صاحب این صفت، چقدر از رحمت الهی دور است، که از شئامت همراهی او، دست رد بر سینه مدعای حضرت کلیم نهاده، و در رحمت و فیض بر روی امتی نگشاده.
و مروی است که «ثلث عذاب قبر، به واسطه سخن چینی است» و هر که حقیقت این صفت خبیثه را بشناسد، می داند که سخن چینی، بدترین مردمان و خبیث ترین ایشان است، زیرا صاحب این صفت، منفک نمی شود از دروغ و مکر و خیانت و کینه و حسد و نفاق و افساد میان بندگان خدا، و خدعه و همه این صفات، باعث هلاکت ابدی و شقاوت سرمدی است و خدای تعالی در قرآن مجید لعن فرموده است کسی را که «قطع کند آنچه را که خدا امر به وصل آن نموده و فساد در زمین کند» و سخن چینی، این هر دو عمل را مرتکب شده.
و حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «داخل بهشت نمی شود کسی که میان مردم، جدایی افکند» و سخن چین مفرق دوستان است.
و نیز، آن حضرت فرمودند که «بدترین مردم کسی است که مردم از شرارت او احتراز کنند» و شکی نیست که سخن چین، این چنین است مجمل کلام اینکه بدی سخن چین، از همه کس بیشتر است.
آورده اند که «مردی بنده ای فروخت، به خریدار گفت: این بنده هیچ عیبی ندارد جز سخن چینی خریدار گفت: راضی شدم پس آن را خرید و برد چند روزی که از این گذشت روزی آن غلام به زن آقای خود گفت: من یافته ام که آقای من تو را دوست ندارد و می خواهد زنی دیگر بگیرد زن گفت: چاره چیست؟ گفت: قدری از موی زیر زنخ او را به من ده تا به آن افسونی خوانم و او را مسخر تو گردانم زن گفت: چگونه موی زیر زنخ او را به دست آورم؟ گفت: چو بخوابد، تیغی بردار و چند موی از آنجا بتراش و به من رسان بعد از آن به نزد آقا رفت و گفت: زن تو با مرد بیگانه طرح دوستی افکنده، و اراده کشتن تو کرده است چنانچه خواهی صدق من بر تو روشن شود، خود را به خواب وانمای، و ملاحظه کن مرد به خانه رفته چنین کرد زن را دید با تیغ بر بالین او آمد یقین به صدق غلام کرده، بی محابا از جا برخاست و زن را به قتل رسانید در ساعت، غلام خود را به خویشان زن رسانیده، ایشان را از قتل زن اخبار نمود ایشان آمده شوهر را کشتند و شمشیرها در میان قبیله زن و شوهر کشیده شد و جمعی کثیر به قتل رسیدند» و علاوه بر همه این مفاسد، سخن چین بیچاره اکثر اوقات در بیم و اضطراب این است که مبادا رسوا شود بیشتر وقتها خجل و شرمسار، و با وجود اینها در نزد آنها که سخن چینی کرده خفیف و بی وقع و دو به هم زن و خبیث شناخته شده است، گو به روی او اظهار نکنند.
میان دو کس جنگ چون آتش است
سخن چین بدبخت هیزم کش است
کنند این و آن خوش دگر باره دل
وی اندر میان، کوربخت و خجل
میان دو تن آتش افروختن
نه عقل است خود را در آن سوختن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.