هوش مصنوعی: جان، به عالم زیبایی و معنویت روی آورد و از هرگونه قید و شرط دل برید. رازی که همواره پنهان مانده بود، او بهطرز شگفتانگیزی آن را از زیر هزار پرده آشکار ساخت.
همایون در ۷ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۶ نوشته:
جان و دل انسان توانائی ارتباط با راز هستی را دارد این باور همیشه با انسان همراه بوده است ولی همیشه نیز میدانسته است که راز هستی گشودنی نیست دانشمندان همواره با نهایت تلاش به جنگ راز آمیزی هستی رفته اند و بسیار رازها را گشودند ولی باز با رازی بزرگ تر روبرو شدند جلال دین راهی نو و جهانی دیگر را کشف نمود و دریافت که رویارویی با راز هستی با دریافت و شعور دیگری ممکن است و آن ورود به دنیای فرخنده لطافت و یگانگی و هماهنگی است راه آسمان درون است پر عشق را بجنبان پر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند
همایون در ۷ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۴ نوشته:
سفر کردن از یک عالم به عالم دیگر راه گشودن رازها و طریق راز ورزی است اینکار در علم بشر نیز دائما صورت میگیرد ما از درون راه شیری سفری به بیرون کردیم و پی بردیم که جهان محدود به آسمان و ستارگان آن نیست بلکه کهکشانهای بسیار دیگری نیز با ما هم سفرند ما از بیرون ماده سفری به درون ماده کردیم و دیدیم که دنیای دیگری هم هست که آنرا دنیای کوانتم یا دنیای مستقل مینامیم این دو دنیای جدید هرگز دست یافتنی نیستند نه دنیای کهکشانها و نه دنیای کوانتم یکی را دست به آن نمیرسد و یکی به محض دست زدن میمیرد و از کوانتم خارج و ذرّه میشود جلال دین راهی دیگر جسته است راه دل و به کمک آن به عالمی دیگر راه یافته است که همه عالمهای دیگر آنجا حضور دارند و یگانه اند و راز آنجا چون ماه زیبایی خود را میافشاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: جان، به عالم زیبایی و معنویت روی آورد و از هرگونه قید و شرط دل برید. رازی که همواره پنهان مانده بود، او بهطرز شگفتانگیزی آن را از زیر هزار پرده آشکار ساخت.
هوش مصنوعی: جان به دنیای روشن و نورانی روی آورد و از دنیای پر از جزئیات و پرسشها، دل را به سادگی و بیپایی بالا برد.
هوش مصنوعی: رازهایی که تا کنون مخفی مانده بود، پس از برداشتن هزاران پرده، آشکار شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
نوروز مهین جم همایون آورد
چون فرخ مهرگان فریدون آورد
هرکس بجهان رهی دگرگون آورد
مردی و وفا و جود فضلون آورد
عشق آمد و بر دلم شبیخون آورد
از دیده ز دل سرشک گلگون آورد
دل را به کفش ندادم به خوشی
تا لاجرمم ز دیده بیرون آورد
آمد به برم یار و شبیخون آورد
بر دست گرفته جام گلگون آورد
گفتم که مگر به خویشتن باز آیم
یکباره مرا زخویش بیرون آورد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.