مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸۲ امشب برو ای خواب اگر بنشینی از آتش دل سزای سبلت بینی ای عقل برو که تو سخن میچینی وی عشق بیا که سخت با تمکینی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از خواب میخواهد که برود، زیرا اگر بماند، آتش دل او را میسوزاند. همچنین به عقل میگوید که برود، چون او فقط حرفها را میچینید. در نهایت، از عشق دعوت میکند که بیاید، زیرا او در حالتی از تسلیم و تمکین است.
هوش مصنوعی: امشب برو، ای خواب، چون اگر بمانی، آتش دل من باعث میشود که موهای تو بسوزد.
هوش مصنوعی: ای عقل، از اینجا برو که تو فقط حرف میزنی و نمیتوانی احساس را درک کنی. ای عشق، بیا که تو به شدت با وقار و آرامش هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
از سادگی و سلیمی و مسکینی
وز سرکشی و تکبّر و خودبینی
بر آتش اگر نشانیَم بنشینم
بر دیده اگر نشانمت ننشینی
تا شمع صفت مجردی نگزینی
در صفه جمع اولیا ننشینی
او نیز در آن ظلمت شب نورنداد
تا ترک نکرد صحبت شیرینی
از شیرینی چون به سخن بنشینی
از دو لب خود شکر به دامن چینی
در بوسه لب تو گویدم می بینی
هرگز شکر سرخ بدین شیرینی
از شیرینی چون به سخن بنشینی
وز دو لب خود شکر به دامن چینی
در بوسه مرا لب تو گوید بینی
هرگز شکر لعل بدین شیرینی
تا با خلقی، تو بیگمان بیدینی
تا قبلهٔ تو خلق بود مسکینی
از هرچه جز اوست دیده و دل بردوز
تا سلطنتِ اول و آخر بینی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.