گنجور

 
مولانا

بار دیگر یار ما هنباز کرد

اندک اندک خوی از ما باز کرد

مکرهای دشمنان در گوش کرد

چشم خود بر یار دیگر باز کرد

هر دم از جورش دل آرد نو خبر

غم دل ترسنده را غماز کرد

رو ترش کردن بر ما پیشه ساخت

یک بهانه جست و دست انکاز کرد

ای دریغا راز ما با همدگر

کو دگر کس را چنین هم‌راز کرد

ای دل از سر صبر را آغاز کن

زانک دلبر جور را آغاز کرد

عقل گوید کاین بداندیشی مکن

او از آن ماست بر ما ناز کرد

می‌دهد چون مه صلاح الدین ضیا

کارغنون را زهره جان ساز کرد

 
 
 
غزل شمارهٔ ۸۱۴ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
حکیم نزاری

مرد خر را از سر خود باز کرد

قصه ای در باب عشق آغاز کرد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
امیرخسرو دهلوی

باز زهره مطربی آغاز کرد

پیش رندان بربط خود ساز کرد

ماه روزه رفت و رخ بنمود عید

میر میخانه سر خم باز کرد

مریم خم زاد عیسی سیرتی

[...]

امیر حسینی هروی

باز شهباز دلم پرواز کرد

تا چه رسم است اینکه یار آغاز کرد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه