چنان کز غم دل دانا گریزد
دو چندان غم ز پیش ما گریزد
مگر ما شحنهایم و غم چو دزدست
چو ما را دید جا از جا گریزد
بغرد شیر عشق و گله غم
چو صید از شیر در صحرا گریزد
ز نابینا برهنه غم ندارد
ز پیش دیده بینا گریزد
مرا سوداست تا غم را ببینم
ولیکن غم از این سودا گریزد
همه عالم به دست غم زبونند
چو او بیند مرا تنها گریزد
اگر بالا روم پستی گریزد
وگر پستی روم بالا گریزد
خمش باشم بود کاین غم درافتد
غلط خود غم ز ناگویا گریزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.