هین که گردن سستکردی، کو کبابت؟ کو شرابت؟
هین که بس تاریکرویی، ای گرفته آفتابت
یاد داری که ز مستی با خرد استیزه بستی؟
چون کلیدش را شکستی، از کی باشد فتح بابت؟
در غم شیرین نجوشی لاجرم سرکه فروشی
آب حیوان را ببستی لاجرم رفتهست آبت
بوالمعالی گشته بودی فضل و حجت مینمودی
نک محکِّ عشق آمد، کو سؤالت؟ کو جوابت؟
مهتر تجار بودی، خویش قارون مینمودی
خواب بود و آن فنا شد، چونکه از سر رفت خوابت
بس زدی تو لافِ زفتی، عاقبت در دوغ رفتی
میخور اکنون آنچ داری، دوغ آمد خمر نابت
مخلص و معنی اینها گرچه دانی هم نهانکن
اندر الواح ضمیری تا نیاید در کتابت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به سراغ انسانهایی میرود که در زندگی خود به خوشیها و لذتها روی آوردهاند، اما در عین حال از واقعیتهای تلخ و سرنوشتهای ناگوار غافلاند. او به فردی که در حال از دست دادن موقعیت و آرامش خود است، هشدار میدهد که نکند از راه درست منحرف شود و خود را در چالشهای بزرگتری بیندازد. ذکر "شراب" و "کباب" به عنوان نمادهایی از لذتهای مادی، و همچنین اشاره به گمراهی و غرور، نشاندهندهی این است که افراد باید از حال خود آگاه باشند و به عمق معانی عشق و حقیقت فکر کنند. شاعر به این مساله اشاره میکند که به رغم تمام ادعاها و ظاهر فریبنده، در نهایت حقیقتی نهفته است که باید به آن پی برد. و در آخر به فردی میگوید که باید عواقب کارهای خود را بپذیرد، زیرا در نهایت خوشیهای زودگذر و فانی، این واقعیت را تغییر نخواهد داد.
هوش مصنوعی: اوه، تو که گردنات را ضعیف کردی، کجاست آتشات؟ کجاست نوشیدنیات؟ اوه، تو که چهرهات بسیار تاریک است، ای که آفتابات را گرفتهای.
هوش مصنوعی: آیا به یاد داری که در حال مستی چگونه با عقل و درایت خودتان سر به سر گذاشتی؟ حالا که کلید آن عقل را شکستهای، فتح و پیروزی از کجا به دست میآید؟
هوش مصنوعی: اگر در غم شیرینات نغلطی و نگریی، نتیجهاش این است که زندگیات تلخ میشود و به دردسر میافتی. در حالی که باید از منابع و شادیهای واقعی زندگی بهرهبرداری کنی، اما اگر از آنها دوری کنی، به تدریج آنچه که برایت مهم است از دست میدهی.
هوش مصنوعی: تو در اوج کمال و فضیلت قرار داشتی و حجت و دلیلی بر ثابت بودن خود به نمایش میگذاشتی، اما حالا که عشق واقعی نمایان شده، کجاست پرسشات؟ کجاست جوابات؟
هوش مصنوعی: تو بزرگترین تاجر بودی و خود را به مانند قارون نشان میدادی، اما همانند خواب و خیالی که پیش رفت، حالا نابود شدهای، چون خواب تو به پایان رسیده است.
هوش مصنوعی: تلاشها و سخنان پر زرق و برق تو، در نهایت به نتیجهای که میخواستی نرسید و اکنون باید با آنچه که داری، سر کنی. نوشیدنی دلخواهت به آنچه که نباید تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: اگرچه تو به معنای این سخنان آگاه هستی، اما آن را در دل خود پنهان کن و در خاطر خود نگهدار تا جایی در نوشتههایت ظاهر نشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
روی یارم، ای خجل از تابش نور، آفتابت
گر تو صبحی، از چه شام زلف او آمد نقابت
آفتاب ماهرویان، ماهتاب عاشقانی
بی سحاب استی و روز و شب مه و خور در سحابت
جلوه ات را مهر دید و منکسف آمد، تو گفتی
[...]
زوج و دو فرد است و زوجی اجتماع از تیر ثابت
بادی و آبی درخشان قضایا را منابت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.