بادست مرا زان سر اندر سر و در سبلت
پرباد چرا نبود سرمست چنین دولت
هر لحظه و هر ساعت بر کوری هشیاری
صد رطل درآشامم بیساغر و بیآلت
مرغان هوایی را بازان خدایی را
از غیب به دست آرم بیصنعت و بیحیلت
خود از کف دست من مرغان عجب رویند
می از لب من جوشد در مستی آن حالت
آن دانه آدم را کز سنبل او باشد
بفروشم جنت را بر جان نهم جنت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به توصیف حالتی mystical و روحانی اشاره دارند. شاعر با نگاهی عمیق به موضوع خوشی و مستی، از احساساتی حرف میزند که به واسطهی عشق و وصل با معشوق الهی به دست میآید. او دربارهی قدرت خود در جذب و به دست آوردن مرغان هوایی، که نماد نیروهای الهی هستند، سخن میگوید و به طور کلی، از حالتهای مستی و سرمستی بدون نیاز به وسایل مادی و دنیوی یاد میکند. شاعر به نوعی در تلاش است تا به ارتباطی عمیقتر با معشوق خود دست یابد و در این مسیر، دنیا و جنت را در هم میآمیزد.
هوش مصنوعی: به خاطر آنکه دست من از آن سر به این سر میسود و در موهایم باد میوزد، چرا چنین خوشبختی باعث نشود که سرمست شوم؟
هوش مصنوعی: هر لحظه و هر ساعت، به خاطر نداشتن آگاهی و هشیاری، به طور مداوم حجم زیادی از شادی و سرخوشی را بدون نیاز به وسیلهای خاص تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: من مرغهای هوایی را به دست خداوند از unseen (غیب) بدون هیچ وسیلهای و بدون هیچ تلاشی به دست میآورم.
هوش مصنوعی: پرندههای شگفتانگیز از دستانم پرواز میکنند و شراب از لبهای من بهگونهای میجوشد که در حالت مستی، حال و هوای خاصی ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: اینجا کسی صحبت از ارزشهای معنوی و روحانی میکند. او میگوید که اگر دانهای از آدمی را که نشانی از زیبایی و خوشبختی دارد داشته باشد، حاضر است به بهایی حتی بهشت را بخرد و جان خود را در برابر آن تقدیم کند. این نشان از ارزش والای انسانی و عظمت عشق و محبت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
حالت ده و حیرت ده ای مبدع بیحالت
لیلی کن و مجنون کن ای صانع بیآلت
صد حاجت گوناگون در لیلی و در مجنون
فریادکنان پیشت کای معطی بیحاجت
انگشتری حاجت مهریست سلیمانی
[...]
فریاد که هر طایر فرخنده که دیدم
صیاد زمرغان دگر بسته ترش داشت
سودای پریشانم یک عمر پریشان داشت
غافل که ززلف تو سودا زده سامان داشت
با مار سر زلفت عمریست که میسازم
گر صبر بسی ایوب در محنت کرمان داشت
ترجیح کجا دارد بر لعل تو آب خضر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.