ساقیا ساقیا روا داری
که رود روز ما به هشیاری
گر بریزی تو نقلها در پیش
عقلها را ز پیش برداری
عوض باده نکته میگویی
تا بری وقت ما به طراری
درد دل را اگر نمیبینی
بشنو از چنگ ناله و زاری
ناله نای و چنگ حال دلست
حال دل را تو بین که دلداری
دست بر حرف بیدلی چه نهی
حرف را در میان چه میآری
طوق گردن توی و حلقهٔ گوش
گردن و گوش را چه میخاری
گفته را دانههای دام مساز
که ز گفتست این گرفتاری
گه کلیدست گفت و گه قفلست
گاه از او روشنیم و گه تاری
گفت بادست گر در او بوییست
هدیه تو بود که گلزاری
گفت جامست گر بر او نوریست
از رخ تو بود که انواری
مشک بربند کوزهها پر شد
مشک هم میدرد ز بسیاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوای روزمره و پرسشهای عمیق زندگی را به تصویر میکشد. شاعر از ساقی میخواهد که با ریختن شراب، بیداری و هشیاری را به او بازگرداند و به جای باده، نکتههایی از زندگی بگوید. او به درد دلها و نالههای دل اشاره میکند و از ساقی میخواهد که درک کند و به دلسوختگیها گوش دهد. شاعر همچنین به سرگردانی و پیچیدگیهای گفتوگو و بیان احساسات اشاره میکند و دوگانگی درک و فهم را مطرح میکند. او با استفاده از تصاویر زیبا همچون گلزار و جام، به رمز و راز زیباییهای زندگی پرداخته و در نهایت به اهمیت احساسات و تجربیات انسانی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، آیا اجازه میدهی که روز ما در حالت آگاهی و هوشیاری سپری شود؟
هوش مصنوعی: اگر نقلها و داستانها را در برابر عقلها بریزی، عقلها را از نظر دور خواهی کرد.
هوش مصنوعی: نوشیدن باده را به خاطر بگویم، تا اینکه وقت ما را به بیهودهگویی نگذرانیم.
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی درد دل را ببینی، به نوا و زاری چنگ گوش بسپار و آن را بشنو.
هوش مصنوعی: صداهای نای و چنگ نشاندهنده حال دل هستند. حال و احوال دل را ببین که به چه حالتی است و تو کسی هستی که میتواند به آن آرامش دهد.
هوش مصنوعی: اگر بدون فکر و درستی سخنی را بیان کنی، چه فایدهای دارد؟ وقتی در گفتگو حرفی را مطرح میکنی، باید به محتوای آن توجه داشته باشی و آن را با دقت بیان کنی.
هوش مصنوعی: سفتی و تنگی گردنبند شما و حلقهای که در گوش دارید، چه ارتباطی با درد و آزردهحالی شما دارد؟
هوش مصنوعی: سخن را مانند دانههای دام نگذار، چرا که همین کلام باعث گرفتاریت میشود.
هوش مصنوعی: گاهی او کلامی روشن و روشنکننده دارد و گاهی خفه و قفل است. گاهی از او به روشنی و آگاهی میرسیم و گاهی در تاریکی و سردرگمی میمانیم.
هوش مصنوعی: اگر در وجود تو بویی از گل باشد، هدیه تو به من همانند باغی پر از گل است.
هوش مصنوعی: اگر جامی از آن نورانی است، آن نور به خاطر چهره توست که درخشش دارد.
هوش مصنوعی: برای نگهداری و حمل آب، کوزهها را پر از مشک میکنند. اما وقتی مشک بیش از حد پُر شود، ممکن است خراب شود و پاره شود. این بیان به ما یادآوری میکند که در برخی موارد، بیش از حد توان و ظرفیت خود چیزی را بر دوش نگیریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به خدایی که آفرین کرده ست
زیرکان را به خویشتن داری
که نیرزد به نزد همت من
ملک هر دو جهان به یک خواری
ای فلک نیک دانمت آری
کس ندیدست چون تو غداری
جامه ای بافیم همی هر روز
از بلا پود و از عنا تاری
گر دری یابیم زنی بندی
[...]
گفت خضرم ز راه غمخواری
کای فرو مانده در گرفتاری
تا کی از عشق تو کشم خواری؟
تا کی از هجر تو کنم زاری ؟
چند با من جفا کنی آخر ؟
شرم بادت ازین جفا گاری
زان دو زلف چو ابر پیوسته
[...]
با من اندر گرفتهای کاری
کان به عمری کند ستمکاری
راستی زشت میکنی با من
روی نیکو چنین کند آری
بعد از این هم بکش روا دارم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.