به خاک پای تو ای مه هر آن شبی که بتابی
به جای عمر عزیزی چو عمر ما نشتابی
چو شب روان هوس را تو چشمی و تو چراغی
مسافران فلک را تو آتشی و تو آبی
در این منازل گردون در این طواف همایون
گر از قضا مه ما را به اتفاق بیابی
اگر چه روح جهانست و روح سوی ندارد
ثواب کن سوی او رو اگر چه غرق ثوابی
بگو به تست پیامی اگر چه حاضر جانی
جواب ده به حق آنک بس لطیف جوابی
هزار مهره ربودی هنوز اول بازیست
هزار پرده دریدی هنوز زیر نقابی
چه نالههاست نهان و چه زخمهاست دلم را
زهی رباب دل من به دست چون تو ربابی
دلم تو را چو ربابی تنم تو را چو خرابی
رباب میزن و میگرد مست گرد خرابی
همه ز جام تو مستند هر یکی ز شرابی
ز جام خویش نپرسی که مست از چه شرابی
کجاست ساحل دریا دلا که هر دم غرقی
کجاست آتش غیبی که لحظه لحظه کبابی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عشق و وصال میپردازد. شاعر از معشوق خود به عنوان نوری در شب یاد میکند که راه را روشن میسازد و توجهش به خوشیهای دنیا را جلب میکند. او به دنبال دلایل زخمها و نالههای نهان در دلش است و به زیبایی و لطافت معشوق اشاره میکند که مانند ربابی است که نوازش میکند. شاعر همچنین از حال مستی و شیدایی سخن میگوید و به دنبال نهایتی برای این سوز و گدازهاست. علاوه بر این، به مسایل فلسفی و معنوی نیز اشاره میکند و از وجود عشق و حقیقت زندگی میگوید.
هوش مصنوعی: ای مه زیبای من، هر شبی که تو بدرخشی، من حاضر هستم که عمر عزیزم را فدای خاک پای تو کنم و از عمر خود بگذرم.
هوش مصنوعی: به مانند شب در حال حرکت، تو خود آرزویی هستی و نوری که مسافران آسمان را راهنمایی میکند. تو شعلهای و همزمان آب آرامشدهندهای.
هوش مصنوعی: در این دنیا و در این گردش شگفتانگیز، اگر خوش شانس باشی و من و ماه را یکجا ببینی، چه خوب خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگرچه او روح جهان است و به کسی تعلق ندارد، ولی تو به او روی بیاور و اعمال نیک انجام بده هر چند غرق در پاداشها هستی.
هوش مصنوعی: اگرچه مشغول زندگی هستی، وقتی پیامی برایت فرستاده شود، به حق آن شخص که بسیار نرم و زیبا پاسخ بده.
هوش مصنوعی: هنوز در ابتدای مسیر هستی و بیشتر از آنچه که به دست آوردهای، در برابر توست. تو هنوز در چهرهای پنهان هستی و رازهای زیادی در دل داری.
هوش مصنوعی: در دل من نالهها و زخمهای زیادی پنهان است. خوشا به حال تو که مثل رباب (ساز) در دست من هستی و میتوانی آن را بنوازی.
هوش مصنوعی: دل من به تو مانند یک ساز موسیقی است و بدنم مانند یک ویرانه. پس بر این ساز بنواز و مرا در گدازههای مستی ببر.
هوش مصنوعی: همه از جام تو سرمست و شاداباند، اما هیچکس نمیپرسد که این سرخوشی از چه نوشیدنیای است.
هوش مصنوعی: کجاست ساحل امنی که تو هر لحظه غرق در دریا هستی؟ کجاست آن آتش پنهانی که تو هر لحظه در حال سوختن و کباب شدن هستی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز من که مهر تو دارم به سینه روی چه تابی
الا تعرض عینی و انت تعلم مآبی
بیا معاینه بنگر که چونم از غم عشقت
ذات بک جسمی بشیب یوم شیابی
تن ضعیف نزارم اگر چنان که ببینی
[...]
شدم به میکده ساقی مرا نداد شرابی
فغان که چشمه رحمت نزد بر آتشم آبی
دل گرفتهٔ من وا نشد ز هیچ بهاری
دهان غنچهٔ من تر نشد ز هیچ سحابی
نشستم از سر زلفش ولی به روز سیاهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.