ای کاشکی تو خویش زمانی بدانیی
وز روی خوب خویشت بودی نشانیی
در آب و گل تو همچو ستوران نخفتیی
خود را به عیش خانه خوبان کشانیی
بر گرد خویش گشتی کاظهار خود کنی
پنهان بماند زیر تو گنج نهانیی
از روح بیخبر بدیی گر تو جسمیی
در جان قرار داشتیی گر تو جانیی
با نیک و بد بساختیی همچو دیگران
با این و آنیی تو اگر این و آنیی
یک ذوق بودیی تو اگر یک اباییی
یک نوع جوشییی چو یکی قازغانیی
زین جوش در دوار اگر صاف گشتیی
چون صاف گشتگان تو بر این آسمانیی
گویی به هر خیال که جان و جهان من
گر گم شدی خیال تو جان و جهانیی
بس کن که بند عقل شدست این زبان تو
ور نی چو عقل کلی جمله زبانیی
بس کن که دانشست که محجوب دانشست
دانستیی که شاهی کی ترجمانیی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن به تأمل در شناخت خود و اهمیت آگاهی از وجود خویش میپردازد. او آرزو میکند که شخصی بتواند خود را بشناسد و از زیباییهای درونش آگاه شود. او به این نکته اشاره میکند که اگر فردی به عمق وجود خود پی ببرد، میتواند از لذتهای زندگی بهرهمند شود. همچنین، شاعر بر اهمیت دستیابی به شادی و آرامش درونی تأکید میکند و بیان میکند که انسان باید از صحبت و فکرهای سطحی دوری کند و به عمق معنی زندگی و وجود خود بپردازد. در نهایت، به ضرورت شناخت و درک دانش اشاره کرده و میگوید که درک واقعی به شناخت و تفکر عمیق نیاز دارد.
هوش مصنوعی: ای کاش که تو یک بار خودت را بشناسی و از زیباییهایت علامتی ارائه دهی.
هوش مصنوعی: تو در این دنیا و در میان مخلوقات مانند اسب جانوران خواب نیستی و خود را به لذت و خوشی در خانه نیکوکاران میکشی.
هوش مصنوعی: به دور خود میچرخید و خود را پنهان میکردید، در حالی که گنجی مخفی زیر پاهایتان باقی میماند.
هوش مصنوعی: اگر تو تنها جسمی باشی و از روح بیخبر، هرگز نمیتوانی درک کنی که اگر روحانی وجود داشته باشد، در جان تو قرار دارد. به عبارتی دیگر، تنها وجود جسمی کافی نیست، بلکه برای درک عمق وجود باید به روح و جان توجه کرد.
هوش مصنوعی: تو همچون دیگران با خوب و بد زندگی کردی و با هر کسی سر و کار داشتی، اگر واقعاً همانند آنها هستی.
هوش مصنوعی: اگر تو ذوقی داشتی و کمی شرم و حیا میکردی، مثل یک قاصدک، روح و شوقی در وجودت میجوشید.
هوش مصنوعی: اگر از این التهاب و تلاطم خاموش شوی و آرام بگیری، مانند کسانی خواهی شد که به آسمان و آرامش دست یافتهاند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که اگر من در این دنیا و در زندگیام از بین بروم و ناپدید شوم، تصور تو همچنان برای من زندگی و وجودی را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: ناگفته نماند که دیگر زبان تو به مانند عقلت، در بند و محدود شده است. اگر نه، عقل کلی خود، به یک گفتار بزرگتر و وسیعتر تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: بس کن که علم، خود را پنهان کرده و در حقیقت دانش، همان علم است. آیا فهمیدی که کسی که میتواند پادشاهی را به درستی تفسیر کند، کیست؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عید است و نوبهار و جهانرا جوانئی
هر مرغ را به وصل گلی شادمانئی
همچون هلال عید شدم زار و ناتوان
روزی ندیدم از مه خود مهربانئی
روزم به در دل گذرد، شب به سوز هجر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.