خبری است نورسیده تو مگر خبر نداری
جگر حسود خون شد تو مگر جگر نداری
قمری است رونموده پر نور برگشوده
دل و چشم وام بستان ز کسی اگر نداری
عجب از کمان پنهان شب و روز تیر پران
بسپار جان به تیرش چه کنی سپر نداری
مس هستیت چو موسی نه ز کیمیاش زر شد
چه غم است اگر چو قارون به جوال زر نداری
به درون توست مصری که توی شکرستانش
چه غم است اگر ز بیرون مدد شکر نداری
شده ای غلام صورت به مثال بت پرستان
تو چو یوسفی ولیکن به درون نظر نداری
به خدا جمال خود را چو در آینه ببینی
بت خویش هم تو باشی به کسی گذر نداری
خردا، نه ظالمی تو که ورا چو ماه گویی
ز چه روش ماه گویی تو مگر بصر نداری
سر توست چون چراغی بگرفته شش فتیله
همه شش ز چیست روشن اگر آن شرر نداری
تن توست همچو اشتر که برد به کعبه دل
ز خری به حج نرفتی نه از آنک خر نداری
تو به کعبه گر نرفتی بکشاندت سعادت
مگریز ای فضولی که ز حق عبر نداری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این ابیات شعر به بیان حالتی پرداخته که در آن انسان با وجود داشتن پتانسیلها و زیباییهای درونی، به ظاهر و مادیات توجه میکند و خود را از نعمتهای درونی بیبهره میبیند. شاعر از حسادتها و موانع درونی، همچون عدم شناخت خود و زیباییهای درونی خبر میدهد و به جایگاه بلند انسان در عالم وجود اشاره میکند. او تأکید میکند که اگرچه ممکن است در دنیای خارج چیزی نداشته باشیم، اما درون ما گنجینهای از ارزشها و نور وجود دارد که نیاز به کشف و شناسایی دارد. در نهایت، شاعر از انسان میخواهد تا به درون خود نگاه کند و خود را باور داشته باشد.
هوش مصنوعی: خبر تازهای به تو رسیده که شاید از آن بیخبر باشی. حسدورزها به خاطر آن خبر، به شدت ناراحت و آشفته شدند؛ آیا تو هم چنین احساسی نداری؟
هوش مصنوعی: قمری است که روشنایی زیادی دارد و دل و چشم خود را به روی این زیبایی گشوده است. اگر نیاز به محبت و عشق داری، از کسی طلب کن، اگر خودت آن را نداری.
هوش مصنوعی: عجب از قدرت زمان که بدون اینکه ببینی، تیرهایش را به سوی تو پرتاب میکند. حالا که هیچ پناهگاه و حفاظی نداری، چگونه میتوانی از این تیرها در امان بمانی؟
هوش مصنوعی: اگر وجود تو مانند موسی باشد و به واسطه کیمیا به طلا تبدیل نشود، چه اهمیتی دارد اگر مانند قارون کیسههای طلا نداری؟
هوش مصنوعی: در واقع شکر و شیرینی اصلی در درون خودت وجود دارد، بنابراین اگر از بیرون چیزی برای شکر پیدا نمیکنی، نباید نگران باشی.
هوش مصنوعی: به خاطر زیباییات به گونهای به تو وابسته شدهام که انگار بندهات هستم. تو مانند یوسف زیبا هستی، اما در درون خودت عمق احساسات و واقعیتهایت را نمیبینی.
هوش مصنوعی: زمانی که به زیبایی خود مثل آینه نگاه کنی، متوجه خواهی شد که معشوق واقعی خود تویی و نیازی به دیگران نخواهی داشت.
هوش مصنوعی: تو بهخوبی میدانی که ظالم هستی، اما به چه دلیل مثل ماه درخشان هستی؟ آیا نمیدانی که دیگران چگونه تو را میبینند؟
هوش مصنوعی: سر تو مانند چراغی است که شش فتیله دارد و همه آن فتیلهها از یک چیز روشناند; اگر آن جرقه را نداشته باشی، هیچکدام از این روشناییها به کار نمیآیند.
هوش مصنوعی: بدن تو مانند شتری است که به کعبه میبرد، اما تو با الاغ به زیارت نرفتهای، زیرا الاغ نداری.
هوش مصنوعی: اگر به کعبه نروی، سعادت تو را به سمت خود میکشد. دوری نکن و فضولی نکن، زیرا تو از حقیقت و درکی که با آن میتوانی به مسیری درست برسی، بینصیب هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دل بیقرار را گو که چو مستقر نداری
سوی مستقر اصلی ز چه رو سفر نداری
به دم خوش سحرگه همه خلق زنده گردد
تو چگونه دلستانی که دم سحر نداری
تو چگونه گلستانی که گلی ز تو نروید
[...]
صنما به جاننثاران ز چه رو نظر نداری
ز رسوم دلبری هیچ مگر خبر نداری
سر ما و شور عشقت، دل ما و نور عشقت
خبر از ظهور عشقت چکینم اگر نداری
عجب است تند خوئی ز توایکه خوبروئی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.