ساقیا بر خاک ما چون جرعهها میریختی
گر نمیجستی جنون ما چرا میریختی
ساقیا آن لطف کو کان روز همچون آفتاب
نور رقص انگیز را بر ذرهها میریختی
دست بر لب مینهی یعنی خمش من تن زدم
خود بگوید جرعهها کان بهر ما میریختی
ریختی خون جنید و گفت اخ هل من مزید
بایزیدی بردمید از هر کجا میریختی
ز اولین جرعه که بر خاک آمد آدم روح یافت
جبرئیلی هست شد چون بر سما میریختی
میگزیدی صادقان را تا چو رحمت مست شد
از گزافه بر سزا و ناسزا میریختی
میبدادی جان به نان و نان تو را درخورد نی
آب سقا میخریدی بر سقا میریختی
همچو موسی کآتشی بنمودیش وآن نور بود
در لباس آتشی نور و ضیا میریختی
روز جمعه کی بود روزی که در جمع توییم
جمع کردی آخر آن را که جدا میریختی
درج بد بیگانهای با آشنا در هر دمم
خون آن بیگانه را بر آشنا میریختی
ای دل آمد دلبری کاندر ملاقات خوشش
همچو گل در برگ ریزان از حیا میریختی
آمد آن ماهی که چون ابر گران در فرقتش
اشکها چون مشکها بهر لقا میریختی
دلبرا دل را ببر در آب حیوان غوطه ده
آب حیوانی کز آن بر انبیا میریختی
انبیا عامی بدندی گر نه از انعام خاص
بر مس هستی ایشان کیمیا میریختی
این دعا را با دعای ناکسان مقرون مکن
کز برای ردشان آب دعا میریختی
کوشش ما را منه پهلوی کوششهای عام
کز بقاشان میکشیدی در فنا میریختی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف ساقی و تاثیر جرعههای او بر دل و جان انسانها میپردازد. شاعر از زیبایی و لطافتی که ساقی در جهان میریزد سخن میگوید و تاکید میکند که این نوشیدنیهای جانفزا چه تاثیری بر روح و وجود انسانها دارند. او همچنین به مفهوم عشق و دلبستگی اشاره دارد و بیان میکند که در دل آشنا و غریبه چه نوع احساسی شکل میگیرد. در نهایت، شاعر از دعا و تلاشهای انسانها صحبت میکند و هشدار میدهد که نباید دعاهای نیکو را با ناپاکان یکی کرد. شعر حاوی عواطف عمیق و جستوجو برای معنای عمیق زندگی و عشق است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، وقتی که بر خاک ما میریختی، اگر نمیگشتی به جنون ما، پس چرا میریختی؟
هوش مصنوعی: ای ساقی، لطف تو کجاست؟ همان روز که مانند آفتاب بر ذرات نور میپاشیدی و باعث شادی و رقص آنها میشدی.
هوش مصنوعی: وقتی بر لب خود دست میگذاری، نشان از خاموشی و سکوتی دارد که به من میگوید، بگذار او خودش بگوید که چرا آن جرعهها را برای ما میریختی.
هوش مصنوعی: جنید را مورد اذیت قرار دادی و در عوض گفتی آیا چیز دیگری هم هست که به آن افزوده شود؟ بایزید از هر طرف در حال رنج کشیدن بود.
هوش مصنوعی: از اولین لحظهای که آدم بر زمین آمد، روحی به او بخشیده شد و مانند جبرئیل که از آسمان میریزد، وجود او در دنیا تجلی پیدا کرد.
هوش مصنوعی: تو در انتخاب دلسوزان و راستگویان دقت میکردی، اما وقتی رحمت به حالت مستی درمیآمد، بیهوا بر سر حق و ناحق میریختی.
هوش مصنوعی: اگر جانم را به نان میفروختم، به خاطر نانی که به تو میدادم، نه به خاطر آبی که از سقا میخردی و بر او میریختی.
هوش مصنوعی: همچون موسی، آتشی را به نمایش گذاشتی که در واقع نوری بود در لباس آتش. تو نور و روشنایی را به پاشید.
هوش مصنوعی: روز جمعه چه زمانی بود که وقتی ما در کنار هم بودیم، تو آخرین فردی را که جدا میکردی، جمع کردی؟
هوش مصنوعی: در هر لحظه، حضور یک بیگانه در کنار آشنا باعث میشد که درد و رنج آن بیگانه به آشنا منتقل شود و این وضعیت نگرانکنندهای بود.
هوش مصنوعی: ای دل، دلبری آمد که در ملاقاتش، خوشحالیاش مانند گلی است که در حال ریزش برگها به خاطر حیا میافتد.
هوش مصنوعی: آن معشوق دلانگیز که در دوریاش مانند ابر سنگین، اشکهایت را مانند مشک برای دیدنش میریختی، آمده است.
هوش مصنوعی: ای محبوب، دل مرا ببر و در آب حیات غوطهور کن، آبی که از آن بر پیامبران نازل میشد.
هوش مصنوعی: پیام این بیت به این معناست که اگر پیامبران به عنوان انسانهای معمولی بودند و از نعمتهای خاص الهی برخوردار نمیبودند، پس هیچگاه نمیتوانستند این چیزهای شگفتانگیز را به وجود بیاورند. درواقع، آنها از مس وجود خود، با بهرهگیری از علم و بصیرت الهی، کیمیاگری میکنند و دنیای جدیدی را خلق مینمایند.
هوش مصنوعی: این دعا را با دعاهای افراد بیارزش یکی نکن، چون وقتی دعا میکردی، برای آنها هم دعای بیثمر و بیفایده میکردی.
هوش مصنوعی: تلاشها و کوششهای ما را با تلاشهای معمول مقایسه نکن، زیرا این تلاشهای عادی در نهایت به نابودی و فنا میانجامد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.