دلا رو رو همان خون شو که بودی
بدان صحرا و هامون شو که بودی
در این خاکستر هستی چو غلطی
در آتشدان و کانون شو که بودی
در این چون شد چگونه چند مانی
بدان تصریف بیچون شو که بودی
نه گاوی که کشی بیگار گردون
بر آن بالای گردون شو که بودی
در این کاهش چو بیماران دقی
به عمر روزافزون شو که بودی
زبون طب افلاطون چه باشی
فلاطون فلاطون شو که بودی
ایم هو کی اسیرانه چه باشی
همان سلطان و بارون شو که بودی
اگر رویین تنی جسم آفت توست
همان جان فریدون شو که بودی
همان اقبال و دولت بین که دیدی
همان بخت همایون شو که بودی
رها کن نظم کردن درها را
به دریا در مکنون شو که بودی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.