دلا چون واقف اسرار گشتی
ز جمله کارها بیکار گشتی
همان سودایی و دیوانه میباش
چرا عاقل شدی هشیار گشتی
تفکر از برای برد باشد
تو سرتاسر همه ایثار گشتی
همان ترتیب مجنون را نگه دار
که از ترتیبها بیزار گشتی
چو تو مستور و عاقل خواستی شد
چرا سرمست در بازار گشتی
نشستن گوشه ای سودت ندارد
چو با رندان این ره یار گشتی
به صحرا رو بدان صحرا که بودی
در این ویرانهها بسیار گشتی
خراباتی است در همسایه تو
که از بوهای می خمار گشتی
بگیر این بو و میرو تا خرابات
که همچون بو سبک رفتار گشتی
به کوه قاف رو مانند سیمرغ
چه یار جغد و بوتیمار گشتی
برو در بیشه معنی چو شیران
چه یار روبه و کفتار گشتی
مرو بر بوی پیراهان یوسف
که چون یعقوب ماتم دار گشتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار خطاب به کسی است که به حقایق عمیق زندگی پی برده و از دنیا و دغدغههایش بینیاز شده است. شاعر به او میگوید که اگر به اسرار حقیقت واقف شدهای، نباید خود را گرفتار عقل و هشیاری کاذب کنی. باید همچنان مانند دیوانگان و مجانین زندگی کنی و از عشق و ایثار غافل نشوی. او به مخاطب یادآوری میکند که نشستن و گوشهنشینی سودی ندارد و باید بههمراه دیگر رندان به زندگی بپردازد. شاعر به او توصیه میکند که به دنیای آزاد و معنوی برود و از تاریکیهای مادی فرار کند. به طور کلی، این شعر دعوت به زندگیای آزاد و پر از عشق و ایثار است که از عقل و جدی گرفتن زندگی فاصله بگیرد.
هوش مصنوعی: ای دل، چون به رازهای زندگی آگاه شدی، دیگر از تمام کارها بینیاز گشتی.
هوش مصنوعی: تو همان شخص دیوانه و شیفته هستی، پس چرا به خودت میگویی که عاقل شدهای و هشیار گشتهای؟
هوش مصنوعی: اگر با فکر و تدبیر عمل کنی، در واقع به نفع خودت خواهد بود و تمام وجودت را وقف خدمت به دیگران کردهای.
هوش مصنوعی: همانطور که مجنون رفتار میکرد، تو هم همان را ادامه بده، چون از نظم و ترتیبهای معمولی کلافه شدهای.
هوش مصنوعی: وقتی که تو خواستی هم عاقل و هم پنهان باشی، چرا در کجای شوق و شادی به بازار رفتی و به خُود باختی؟
هوش مصنوعی: نشستن در کنار و بیتحرکی فایدهای ندارد، زمانی که با رفقای خود در این مسیر دوست شدی.
هوش مصنوعی: به دشت برو، به همان دشت که در این ویرانهها خیلی گشتی و تجربههایی به دست آوردی.
هوش مصنوعی: در همسایگی تو شخصی وجود دارد که به خاطر عطرهای مستکنندهاش، تو نیز تحت تأثیر قرار گرفتی و حالت دگرگون شده است.
هوش مصنوعی: برو و این رایحه را بپذیر و به مکانی برو که در آن آزادی و خوشی وجود دارد، زیرا تو نیز مانند این بو، سبک و رها شدهای.
هوش مصنوعی: به مانند سیمرغ که به قلهی کوه قاف میرود، تو نیز در پی یار خود، خود را با پرندگانی همچون جغد و بوتیمار محاصره کردهای.
هوش مصنوعی: به جنگل معنی برو و مانند شیرها قوی و شجاع باش، نه اینکه مانند یک کفتار ضعیف و ترسو باشی.
هوش مصنوعی: به پیراهن یوسف نزدیک نشو، چون یعقوب که به خاطر او غمگین و ماتمدار شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چرا از من چنین بیزار گشتی
به دل با دشمنانم یار گشتی
دگر شبها که بختش یار گشتی
به بانگ نای و نی بیدار گشتی
چو دست از خویش شستی یارگشتی
حقیقت بیشکی دلدار گشتی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.