گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

برخیز که جان است و جهان است و جوانی

خورشید برآمد بنگر نورفشانی

آن حسن که در خواب همی‌جست زلیخا

ای یوسف ایام به صد ره به از آنی

برخیز که آویخت ترازوی قیامت

برسنج ببین که سبکی یا تو گرانی

هر سوی نشانی است ز مخلوق به خالق

قانع نشود عاشق بی‌دل به نشانی

هر لحظه ز گردون برسد بانگ که ای گاو

ما راه سعادت بنمودیم تو دانی

برخیز و بیا دبدبه عمر ابد بین

تا بازرهی زود از این عالم فانی

او عمر عزیزی است از او چاره نداری

او جان جهان آمد و تو نقش جهانی

بر صورت سنگین بزند روح پذیرد

حیف است کز این روح تو محروم بمانی

او کان عقیق آمد و سرمایه کان‌ها

در کان عقیق آی چه دربند دکانی

 
 
 
عنصری

گویم ز دل خویش دهانت کنم ای دوست

گوید نتوان کرد ز یک نقطه دهانی

گویم ز تن خویش میانت کنم ای ماه

گوید نتوان ساخت ز یک موی میانی

فرخی سیستانی

ای دوست به صدگونه بگردی به زمانی

گه خوش سخنی گیری و گه تلخ زبانی

چون ناز کنی ناز ترا نیست قیاسی

چون خشم کنی خشم ترا نیست کرانی

مانند میان تو و همچون دهن تو

[...]

قطران تبریزی

روزی که تو آن زلف پر از مشک فشانی

ما را ندهد هیچ کس از مشگ نشانی

زلف تو شکنج است و تو بازش چه شکنجی

جعد تو فشانده است تو بازش چه فشانی

گاه این زبر سیم کند غالیه سائی

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

در کف دو زبانیست مرا بسته دهانی

گوید چو فصیحان صفت بیت زمانی

آن کودک عمری که بود کوژ چو پیری

و آواز برآورده چو آواز جوانی

ترکیب بدیعش ز جماد و حیوانست

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
امیر معزی

ای ترک زبهر تو دلی دارم و جانی

ور هر دو بخواهی به‌ تو بخشم به زمانی

با چون تو بتی زشت بود گر چو منی را

تیمار دلی باشد و اندیشهٔ جانی

از کوچکی ای بت که دهان داری گفتم

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه