من دی نگفتم مر تو را کای بینظیر خوش لقا
ای قد مه از رشک تو چون آسمان گشته دوتا
امروز صد چندان شدی حاجب بدی سلطان شدی
هم یوسف کنعان شدی هم فر نور مصطفی
امشب ستایمت ای پری فردا ز گفتن بگذری
فردا زمین و آسمان در شرح تو باشد فنا
امشب غنیمت دارمت باشم غلام و چاکرت
فردا ملک بیهش شود هم عرش بشکافد قبا
ناگه برآید صرصری نی بام ماند نه دری
زین پشگان پر کی زند چونک ندارد پیل پا
باز از میان صرصرش درتابد آن حسن و فرش
هر ذرهای خندان شود در فر آن شمس الضحی
تعلیم گیرد ذرهها زان آفتاب خوش لقا
صد ذرگی دلربا کانها نبودش ز ابتدا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ستایش یک فرد بینظیر و زیبا میپردازد و او را با زیباییهای آسمان و خورشید مقایسه میکند. او به این شخصیت میگوید که امروز به مقام و مرتبهای بالاتر رسیده و در بین دیگران برجسته شده است. شاعر از زیبایی او و تأثیرش بر محیط اطراف سخن میگوید و اظهار میکند که فردا تمام کائنات در وصف او نابود خواهند شد. همچنین اشاره میکند که امشب باید از حضور او بهرهبرداری کند و به عنوان خدمتگزار او باشد. شعر به نوعی لحظهای خاص را جشن میگیرد که در آن زیبایی و شکوه شخصیت مورد ستایش وجود دارد و این زیبایی بر جهان تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: من دیروز به تو نگفتم، ای زیبا و بینظیر، که قد تو مانند ماه است و به خاطر زیباییات، آسمان از حسادت به دو نیم شده است.
هوش مصنوعی: امروز تو به اندازهای زیاد و ارزشمند شدهای که همچون نگهبان سلطنت به نظر میرسی و همزمان به زیبایی یوسف در سرزمین کنعان میدرخشی و نوری همچون نور پیامبر مصطفی داری.
هوش مصنوعی: امشب تو را ستایش میکنم، اما فردا شاید از این سخنان گذر کنی. فردا، زمین و آسمان در توصیف تو محو خواهند شد و به فنا خواهند رفت.
هوش مصنوعی: امشب را غنیمت بشمار که من به خدمتت هستم و غلام تو میشوم. اگر فردا روزگار تغییر کند و همه چیز دگرگون شود، حتی به آسمان نیز لطمه خواهد خورد.
هوش مصنوعی: ناگهان طوفانی شدید میوزد که هیچ نشانهای از آرامش و ساکنی بر روی بام یا در درون خانه باقی نمیماند. این طوفان چنان قدرتی دارد که هیچ چیزی قادر نیست در برابر آن مقاومت کند، حتی بزرگی مانند فیل.
هوش مصنوعی: از دل طوفانی و سردی، زیبایی دوباره میتابد و هر ذره از طبیعت به لطف آن آفتاب صبحگاهی شاداب و خندان میشود.
هوش مصنوعی: ذرهها از آن آفتاب زیبا یاد میگیرند و میفهمند. صد درخشش دلنشین وجود دارد که از ابتدا برای آنها مشخص نبوده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
# بیت پنجم چونکه درست است.
# بیت پنجم چونکه درست است.
# بیت پنجم چونکه درست است.
کوس تو اندر خوردنی، هر روزگار اندر منه
باد برگست و قفا سفت و سیل و عصا؟
ای گنبد زنگارگون ای پرجنون پرفنون
هم تو شریف و هم تو دون هم گمره و هم رهنمون
دریای سبز سرنگون پر گوهر بی منتها
انوار و ظلمت را مکان بر جای و دائم تازنان
ای مادر نامهربان هم سالخورده هم جوان
[...]
طال اللّیالی بَعدَکُم و اَبیَضَّ عَینی مِن بُکا
یا حَبّذا اَیّا مَنا فی وَصلکم یا حَبّذا
آه از غم آن خوش پسر کز هجر او عمرم به سر
رفت و نیامد زو خبر جز حسرت و رنج و عَنا
اندر فراق دلبرم حیران شد این دل در برَم
[...]
زلف و رخت چون روز و شب زان زلفکان بلعجب
افگنده در شور و شغب جان و دل عشاق را
ای رستخیز ناگهان وی رحمت بیمنتها
ای آتشی افروخته، در بیشه اندیشهها
امروز خندان آمدی، مفتاح زندان آمدی
بر مستمندان آمدی، چون بخشش و فضل خدا
خورشید را حاجب تویی ، اومید را واجب تویی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.