ای جان و جهان آخر از روی نکوکاری
یک دم چه زیان دارد گر روی به ما آری
ای روی تو چون آتش وی بوی تو چون گل خَوش
یا رب که چه رو داری یا رب که چه بو داری
در پیش دو چشم من پیوسته خیال تو
خوش خواب که میبینم در حالت بیداری
دل را چو خیال تو بنوازد مسکین دل
در پوست نمیگنجد از لذت دلداری
قرص قمرت گویم نور بصرت گویم
جان دگرت گویم یا صحت بیماری
از شرم تو شاخ گل سر پیش درافکنده
وز زاری من بلبل وامانده شد از زاری
از جمله ببر زیرا آن جا که توی و او
تو نیز نمیگنجی جز او که دهد یاری
اندر شکم ماهی دم با کی زند یونس
جز او کی بود مونس در نیم شب تاری
در چشمه سوزن تو خواهی که رود اشتر
ای بسته تو بر اشتر شش تنگ به سرباری
با این همه ای دیده نومید مباش از وی
چون ابر بهاری کن در عشق گهرباری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی معشوق است. شاعر از معشوق میخواهد که با نیکوکاری به او توجه کند و در عین حال زیباییهای او را توصیف میکند. او به شعلهور بودن چهره معشوق و خوشبویی او اشاره دارد و از لذت خیالپردازی درباره او صحبت میکند. شاعر به شدت تحت تأثیر عشق قرار دارد و به نوعی از درد و خوشحالی درون خودش میگوید. او همچنین به وابستگیاش به معشوق اشاره میکند و او را تنها مونس خود میداند. در انتها، نویسنده به امیدواری و تابآوری در عشق تأکید میکند، تأکیدی بر این که حتی در سختیها نباید ناامید شد.
هوش مصنوعی: ای جان و جهان، چه ضرری دارد اگر به خاطر زیبایی و نیکوییات یک لحظه به ما نگاه کنی؟
هوش مصنوعی: ای چهرهات مانند آتش درخشان است و بوی تو مانند گل دلانگیز و خوشبو. آه که چهرهات چه زیبایی دارد و بوی تو چه لطافت و خوشیای به همراه دارد!
هوش مصنوعی: در برابر چشمانم همیشه تصویر زیبای تو مانند خواب خوشی است که در حالت بیداری میبینم.
هوش مصنوعی: وقتی که فکر تو دل را نوازش میکند، دل آنقدر خوشحال است که گویی در پوست خود نمیگنجد از این همه لذت و دلداری.
هوش مصنوعی: ماه زیبای تو را وصف میکنم، نوری که به چشمانم میبخشد را میگویم، جان دیگری در تو میبینم یا در حقیقت، صحت و سلامتیات را ابراز میکنم.
هوش مصنوعی: به خاطر شرم تو، گل سرخ سرش را به زیر انداخته و بلبل، که نالهاش را سر میدهد، از شدت غم و اندوه ناتوان مانده است.
هوش مصنوعی: از جمله قهرمانان باش، چون جایی که تو و او هستید، جایی برای کسی دیگر نیست جز آنکه به تو کمک کند.
هوش مصنوعی: یونس، درون شکم ماهی، تنها در تاریکی شب، چه کسی جز او را در این حال و روزش همدم میتواند باشد؟
هوش مصنوعی: اگر تو میخواهی کار دشواری را به راحتی انجام دهی، باید انتظار داشته باشی که مشکلات بزرگی پیش رویت باشد. تو که خود را به بار سنگینی بند کردهای، نباید از این سختیها غافل شوی.
هوش مصنوعی: از ناامیدی در نگاهت دست برندار، زیرا مانند ابرهای بهاری، در عشق گنجی پنهان وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواهم که بدانم من جانا که چه خوداری
تا از چه برآشوبی، یا از چه بیازاری
گر هیچ سخن گویم با تو ز شکر خوشتر
صد کینه به دل گیری، صد اشک فروباری
بدخو نبدی چونین، بدخوت که کرد آخر
[...]
ای جُسته جفاکاری جَسته ز وفاداری
بنمای وفاداری بگذار جفاکاری
آشفتهام از عشقت بیهوده چرا شیبی
آزردهام از هجرت بیهوده چه آزاری
سیماست مرا در جسم از حسرت و غم خوردن
[...]
شاهی که بدو نازد شاهی به جهانداری
خواهند به نور از وی اجرام فلک یاری
فرخنده (منوچهر) آن کش دهر برد فرمان
دارد صفت یزدان در قصد نکوکاری
بدخواه ورا خویشی با محنت و درویشی
[...]
ترسا بچهای شنگی زین نادره دلداری
زین خوش نمکی شوخی، زین طرفه جگرخواری
از پستهٔ خندانش هرجا که شکر ریزی
در چاه زنخدانش هر جا که نگونساری
از هر سخن تلخش ره یافته بی دینی
[...]
افتاد دل و جانم در فتنه طراری
سنگینک جنگینک سر بسته چو بیماری
آید سوی بیخوابی خواهد ز درش آبی
آب چه که میخواهد تا درفکند ناری
گوید که به اجرت ده این خانه مرا چندی
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.