گر روی بگردانی تو پشت قوی داری
کان روی چو خورشیدت صد گون کندت یاری
من بیرخ چون ماهت گر روی به ماه آرم
مه بیتو ز من گیرد صد دوری و بیزاری
جان بیتو یتیم آمد مه بیتو دو نیم آمد
گلزار جفا گردد چون تخم جفا کاری
چون سرکشی آغازی یا اسب جفا تازی
دست کی رسد در تو گر پای نیفشاری
مهمان توام ای جان ای شادی هر مهمان
شاید که ز بخشایش این دم سر من خاری
رو ای دل بیچاره با تیغ و کفن پیشش
کی پیش رود با او بدفعلی و طراری
ای جان نه ز باغ تو رستهست درخت من
پرورده و خو کرده با عشرت و خماری
اجزای وجود من مستان تواند ای جان
مستان مرا مفکن در نوحه و در زاری
آن ساغر پنهانی خواهم که بگردانی
مستانه به پیش آیی بینخوت و جباری
ای ساغر پنهانی تو جامی و یا جانی
یا چشمه حیوانی یا صحت بیماری
یا آب حیاتی تو یا خط نجاتی تو
یا کان نباتی تو یا ابر شکرباری
آن ساغر و آن کوزه کو نشکندم روزه
اما نهلد در سر نی عقل نی هشیاری
هم عقلی و هم جانی هم اینی و هم آنی
هم آبی و هم نانی هم یاری و هم غاری
خاموش شدم حاصل تا برنپرد این دل
نی زان که سخن کم شد از غایت بسیاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و جدایی است. شاعر از معشوق خود میخواهد که به او توجه کند و از دوری و غفلت او شکایت دارد. او اشاره میکند که بدون عشق معشوق، زندگیاش یتیم و بیروح است و حتی طبیعت نیز دچار درد و رنج میشود. احساسات عمیق و دلتنگی شاعر به وضوح در کلماتش نمایان است. او به ساغری اشاره میکند که نماد عشق و شادمانی است و از معشوق میخواهد که به او نزدیک شود تا از غم و اندوه رهایی یابد. شاعر در نهایت به حالتی از خاموشی میرسد که به خاطر شدت احساساتش، قادر به سخن گفتن نیست.
هوش مصنوعی: اگر به من پشت کنی، باز هم قدرتی داری، زیرا چهرهی تو مانند خورشید، درخشش و یاریهای بسیاری به تو میبخشد.
هوش مصنوعی: من بدون چهرهات مانند ماهی هستم که اگر به طرف ماه بروم، آن ماه بدون تو از من دوری میگزیند و حس بیقراری میکند.
هوش مصنوعی: بدون تو، زندگیام سرد و بیرحم شده است، مانند ماهی که بدون نور ماه میماند. باغ عاطفه و محبت، در غیاب تو به بیراهه میرود و مانند تخم جنایت، دوباره خیانت و درد را به بار میآورد.
هوش مصنوعی: زمانی که سرکشی آغاز میشود و بر اسب بیرحمی سوار میشوی، آیا دست کی میتواند به تو برسد اگر قدم به جلو نگذاری؟
هوش مصنوعی: ای جان و ای شادی، من مهمان تو هستم. هر مهمانی ممکن است که به واسطه لطف و بخشش تو، در این لحظه بر من غمی وارد شود.
هوش مصنوعی: ای دل بیچاره، با وجود چاقو و کفن، چگونه میتوانی به سوی او بروی در حالی که بدگویی و شیطنت در تو وجود دارد؟
هوش مصنوعی: جانم، درخت من در باغ تو رشد نکرده است، بلکه در محیطی پرورش یافته و به شادی و خوشگذران بودن عادت کرده است.
هوش مصنوعی: وجود من پر از شوق و مستی است، ای جان، مرا در گریه و نوحه نگهدار.
هوش مصنوعی: من به دنبال آن جام پنهانی هستم که وقتی به دستم رسید، مستانه بگردانمش. بیا و بدون خودپسندی و تکبر جلو بیا.
هوش مصنوعی: ای جام پنهانی، آیا تو فقط یک جام هستی یا روحی زنده، یا چشمهای که زندگی میبخشد و یا نشانهای از سلامتی در میان بیماریها؟
هوش مصنوعی: یا مایه حیات تو هستی، یا راه نجات من، یا منبع گیاهان تویی، یا ابر شیرینی که باران میبارد.
هوش مصنوعی: از آن ظرف و کوزهای که در دست دارم نمیشکنم و روزهام را نگه میدارم، اما عقل و هشیاریام در دلام نیست.
هوش مصنوعی: تو هم عقل هستی و هم روح، هم اینجا هستی و هم آنجا. تو هم آبی و هم نانی، هم یار هستی و هم دوست.
هوش مصنوعی: برای اینکه این دل آزرده نشود، من سکوت کردهام، نه به خاطر اینکه کلامم کم شده، بلکه به خاطر اینکه سخن گفتن در این حالت، مایهی آزار بیشتر میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خواهم که بدانم من جانا که چه خوداری
تا از چه برآشوبی، یا از چه بیازاری
گر هیچ سخن گویم با تو ز شکر خوشتر
صد کینه به دل گیری، صد اشک فروباری
بدخو نبدی چونین، بدخوت که کرد آخر
[...]
ای جُسته جفاکاری جَسته ز وفاداری
بنمای وفاداری بگذار جفاکاری
آشفتهام از عشقت بیهوده چرا شیبی
آزردهام از هجرت بیهوده چه آزاری
سیماست مرا در جسم از حسرت و غم خوردن
[...]
شاهی که بدو نازد شاهی به جهانداری
خواهند به نور از وی اجرام فلک یاری
فرخنده (منوچهر) آن کش دهر برد فرمان
دارد صفت یزدان در قصد نکوکاری
بدخواه ورا خویشی با محنت و درویشی
[...]
ترسا بچهای شنگی زین نادره دلداری
زین خوش نمکی شوخی، زین طرفه جگرخواری
از پستهٔ خندانش هرجا که شکر ریزی
در چاه زنخدانش هر جا که نگونساری
از هر سخن تلخش ره یافته بی دینی
[...]
افتاد دل و جانم در فتنه طراری
سنگینک جنگینک سر بسته چو بیماری
آید سوی بیخوابی خواهد ز درش آبی
آب چه که میخواهد تا درفکند ناری
گوید که به اجرت ده این خانه مرا چندی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.