گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانی

تو خود از خانه آخر ز حال بنده می دانی

به حق اشک گرم من به حق روی زرد من

به پیوندی که با تستم ورای طور انسانی

اگر عالم بود خندان مرا بی‌تو بود زندان

بس است آخر بکن رحمی بر این محروم زندانی

اگر با جمله خویشانم چو تو دوری پریشانم

مبادا ای خدا کس را بدین غایت پریشانی

بر آن پای گریزانت چه بربندم که نگریزی

به جان بی‌وفا مانی چو یار ما گریزانی

ور از نه چرخ برتازی بسوزی هفت دریا را

بدرم چرخ و دریا را به عشق و صبر و پیشانی

وگر چو آفتابی هم روی بر طارم چارم

چو سایه در رکاب تو همی‌آیم به پنهانی

 
 
 
رودکی

ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی

به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟

قطران تبریزی

ایا خوشتر ز جان و دل! همه رنج دل و جانی

به رنج تن شدم خرسند اگر دل را نرنجانی

شود بی جان تنم یکسر چو تو لختی بیازاری

تن از آزار جان پیچد تنم را زین قبل جانی؟

اگر چه جانی از انسی همیشه بر حذر باشد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
امیر معزی

نگارا ماه‌ گردونی سوارا سرو بستانی

دل از دست خردمندان به ماه و سرو بستانی

اگر گردون بود مرکب به طلعت ماه‌ گردونی

وگر بستان بود مجلس به قامت سرو بستانی

به آن زلفین شورانگیز مشک‌ اندوده زنجیری

[...]

سنایی

مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی

ازین آیین بی‌دینان پشیمانی پشیمانی

مسلمانی کنون اسمیست بر عرفی و عاداتی

دریغا کو مسلمانی دریغا کو مسلمانی

فرو شد آفتاب دین برآمد روز بی‌دینان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
وطواط

زهی جاهت فریدونی ، زهی ملکت سلیمانی

به عون تو مسلم شد ز هر آفت مسلمانی

غلط گفتم ، خطا کردم، کجا آید به چشم اندر

تو را جاه فریدونی، تو را ملک سلیمانی؟

نجوید دهر جز از رسم تو آثار فرخنده

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه