سوخت یکی جهان به غم آتش غم پدید نی
صورت این طلسم را هیچ کسی بدید نی
میکشدم به هر طرف قوت کهربای او
ای عجبا بدید کس آنک مرا کشید نی
هست سماع چنگ نی هست شراب رنگ نی
صد قدح است بر قدح آنک قدح چشید نی
عشق قرابه باز و من در کف او چو شیشهای
شیشه شکست زیر پا پای کسی خلید نی
در قدم روندگان شیخ و مرید بیعدد
در نفس یگانگی شیخ نه و مرید نی
آنک میان مردمان شهره شد و حدیث شد
سایه بایزید بد مایه بایزید نی
مژده دهید عاشقان عید وصال می رسد
ز آنک ندید هیچ کس خود رمضان و عید نی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق و کمین گشادنی، ما و ز جان بریدنی
یار و کمان کشیدنی، ما و به خون تپیدنی
روزی کشتگان او ضربت تیغ خوردنی
قسمت عاشقان او حسرت دل کشیدنی
پردهٔ صبر میدرد عارضش از نظارهای
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.