بازآمد آن مغنی با چنگ سازکرده
دروازه بلا را بر عشق باز کرده
بازار یوسفان را از حسن برشکسته
دکان شکران را یک یک فراز کرده
شمشیر درنهاده سرهای سروران را
و آن گاهشان ز معنی بس سرفراز کرده
خود کشته عاشقان را در خونشان نشسته
و آن گاه بر جنازه هر یک نماز کرده
آن حلقههای زلفت حلق که راست روزی
ای ما برون حلقه گردن دراز کرده
از بس که نوح عشقت چون نوح نوحه دارد
کشتی جان ما را دریای راز کرده
ای یک ختن شکسته ای صد ختن نموده
وز نیم غمزه ترکی سیصد طراز کرده
بخت ابد نهاده پای تو را به رخ بر
کت بنده کمینم وآنگه تو ناز کرده
ای خاک پای نازت سرهای نازنینان
وز بهر ناز تو حق شکل نیاز کرده
ای زرگر حقایق ای شمس حق تبریز
گاهم چو زر بریده گاهم چو گاز کرده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و زیبایی معشوقش سخن میگوید و به توصیف جذابیتهای او و تأثیر آن بر عاشقان میپردازد. او به مغنی اشاره میکند که با موسیقیاش دریچهای به عشق میگشاید و زیبایی را در بازار یوسفان به نمایش میگذارد. شاعر به قدرت عشق اشاره میکند که چنان بر دلها اثر میگذارد که سروران را سرفراز و عاشقان را در مرگ خود نشسته میکند. همچنین به شگفتیهای عشق و زیبایی معشوقش اشاره میشود که با یک غمزۀ محبت، دلها را تسخیر میکند و بخت را چنان به رویش میگشاید که همه به پای او در افتند. او با استعارههای زیبا نشان میدهد که عشق و زیبایی تا چه حد میتوانند زندگیها را تحت تأثیر قرار دهند و به نوعی رازهای عمیق زندگی را هویدا سازند.
هوش مصنوعی: مغنی دوباره برگشته و با سازش دروازهٔ مصیبت را به روی عشق گشوده است.
هوش مصنوعی: بازار زیبایی یوسفها به علت جذابیت او خلوت شده و دکانهای شکر هم یکی یکی به اوج رسیدهاند.
هوش مصنوعی: شمشیر در دست گرفته سرهای فرمانروایان را به پایین آورده و به این ترتیب آنها را از معنی و مفهوم خود بسیار بلندمرتبهتر کرده است.
هوش مصنوعی: عاشقانی که جانشان را به خاطر عشق فدای کردهاند، در خون خود نشستهاند و بعد از آن بر روی جنازه هر یک از آنها نماز میخوانند.
هوش مصنوعی: حلقههای موی تو، همانند حَلَکی است که روزی ما را به دور خود میچرخاند. اکنون ما گردن بلند کرده و از آن حلقهها خارج شدهایم.
هوش مصنوعی: به خاطر شدت عشق تو، مانند نوح که نوحهسرایی میکرد، روح ما را به دریای اسرار و رازها تبدیل کردهای.
هوش مصنوعی: ای تو که با زیبایی و دلربایی خود، چون یک گیسوی زیبا، صدها دل را شگفت زده کردهای و با یک نگاه دلربا، سیصد شب یلدا را به قیافهای دلانگیز تبدیل کردهای.
هوش مصنوعی: سرنوشت ابدی برای تو را در مقابل من قرار داده و من در انتظار تو هستم، در حالی که تو با ناز و کرشمه خود مرا میکشی.
هوش مصنوعی: ای خاک پای تو، سرهای بزرگ و عزیز را به زمین میزند و برای زیبایی تو، خداوند خود را به صورت نیازمند به نمایش گذاشته است.
هوش مصنوعی: ای زرگر حقیقت، ای شمس تبریز، گاهی مانند طلا بریده میشوم و گاهی مانند گاز در حال پز میآیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای جان بدسگالان جفت گداز کرده
وی طبع نیک خواهان انباز ناز کرده
شد روزه خجسته عید مبارک آمد
اندر گشاده یابی این در فراز کرده
درهای رنج بادا بر تو فراز دائم
[...]
در جمع ماهرویان، هم صحبتی است ما را
کاسباب خرمی را، صد گونه ساز کرده
از باده های وصلش، هر کس گرفته جامی
چون دور ما رسیده، آهنگ ناز کرده
لب بر لبش چو ساغر، خلقی بکام و شاهی
[...]
چشمش در ستم بر خلق باز کرده
مژگان بخون مردم، دستی دراز کرده
برداشته بتکبیر، یکبارگی ز خود دست
هر کس بقبله ما یکره نماز کرده
سرچشمه حیات است لعل تو، لیک ما را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.