بده آن باده جانی، که چنانیم همه
که می از جام و سر از پای ندانیم همه
همه سرسبزتر از سوسن و از شاخ گُلیم
روح مطلق شده و تابش جانیم همه
همه دربند هوایند و هوا بنده ماست
که برون رفته از این دور زمانیم همه
همچو سرنا بخروشیم به شکر لب یار
همه دکان بفروشیم که کانیم همه
تاب مشرق تن ما را مثل سایه بخورد
که به صورت مثل کون و مکانیم همه
زعفران رخ ما از حذر چشم بد است
ما حریف چمن و لاله ستانیم همه
مصحف آریم و به ساقی همه سوگند خوریم
که جز از دست و کفت ، مینستانیم همه
هر که جان دارد، از گلشن جان بوی برد
هر که آن دارد، دریافت که آنیم همه
دل ما چون دل مرغ است ، ز اندیشه برون
که سبک دل شده زان رطل گرانیم همه
ملکان تاج زر از عشق ره ما بدهند
که کمربخشتر از بخت جوانیم همه
جان ما را به صف اول پیکار طلب
ز آنک در پیش روی تیر و سنانیم همه
در پس پرده ظلمات بشر ننشینیم
ز آنک چون نور سحر پرده درانیم همه
شام بودیم ، ز خورشید جهان صبح شدیم
گرگ بودیم ، کنون شهره شبانیم همه
شمس تبریز چو بنمود رخ جان آرای
سوی او با دل و جان همچو روانیم همه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و معنویت سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که همه ما در پی به دست آوردن حالتی ناب و مقدس هستیم. او به باده و میاشاره دارد که نماد روح و جان است و میخواهد که از حجابهای زمینی آزاد شویم. شاعر همچنین به زیبایی و سرزندگی ما اشاره میکند و بیان میکند که همگی در بند خواهشها و آرزوهایم و در عین حال بندگی عشق را بر عهده داریم. در نهایت، شاعر به نور و روشنایی عشق اشاره میکند که انسانها را از تاریکیها نجات میدهد و به سوی صبح و زندگی بهتر سوق میدهد. این شعر سرشار از امید و عشق به معشوق و جستجوی حقیقت زندگی است.
هوش مصنوعی: بده آن نوشیدنی را که ما همه به این حال درآمدهایم که نمیدانیم از کجا مینوشیم و حالمان چطور است.
هوش مصنوعی: همه چیز سرسبزتر از گل سوسن است و از درختان گیاهان، روح مطلق در اینجا وجود دارد و زندگی و نور را به همه میدهد.
هوش مصنوعی: همه تحت تأثیر خواستهها و تمایلات خود قرار دارند، اما ما آزاد هستیم و از این چرخه زمان خارج شدهایم.
هوش مصنوعی: ما با شادی و سرور همچون نوای سرنا به نغمهخوانی میپردازیم و به خاطر لب شیرین یار، همه فروشگاهها را به فروش میگذاریم، زیرا که همه ما یکدست و همدل هستیم.
هوش مصنوعی: نور مشرق بر قامت ما میتابد مانند سایه، چون ما در واقع به صورت جسم و مکان هستیم.
هوش مصنوعی: رنگ زعفران چهره ما به خاطر چشمهای بد نیست، ما توانایی مقابله با چمن و لاله را داریم.
هوش مصنوعی: کتاب آسمانی را میآوریم و به ساقی (بخشش) قسم میخوریم که فقط از دستان و کف او مینوشیم و از هیچ منبع دیگری نمینوشیم.
هوش مصنوعی: هر کس که روحی دارد، از بهشت روح بوی خوبی میگیرد. هر کس این حال را دارد، میفهمد که ما همه اینگونه هستیم.
هوش مصنوعی: دل ما مانند دل یک پرنده است، از افکار و نگرانیها آزاد شو، زیرا ما به خاطر بار سنگینی که بر دل داریم، سبکدل شدهایم.
هوش مصنوعی: پادشاهان تاجهای زرین خود را از عشق به ما هدیه میدهند، زیرا که ما به لطف جوانی، از هر چیز دیگر بهرهمندتریم.
هوش مصنوعی: ما خواهان این هستیم که در صف مقدم نبرد قرار بگیریم، زیرا در برابر تیر و نیزه منتظریم و آمادهایم.
هوش مصنوعی: ما در تاریکی و غفلت بشر نشستهایم، زیرا ما مانند نور صبح هستیم که پردهها را کنار میزنیم و حقیقت را نمایان میسازیم.
هوش مصنوعی: ما در شب به سر میبردیم و از نور خورشید به صبح رسیدیم. قبلاً مانند گرگهایی در تاریکی بودیم، اما اکنون در میان مردم به عنوان راهنما و شبان شناخته میشویم.
هوش مصنوعی: وقتی شمس تبریز چهرهی زیبا و جانبخش خود را نشان داد، همه ما با دل و جان به سمت او روانه شدیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
جام بر دست به ساقی نگرانیم همه
فارغ از غصهٔ هر سود و زیانیم همه
این معلم که خرد بود بشد ما طفلان
یکدگر را ز جنون تخته زنانیم همه
پا برهنه خرد از مجلس ما دوش گریخت
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.