در سفر هوای تو بیخبرم به جان تو
نیک مبارک آمدهست این سفرم به جان تو
لعل قبا سمر شدی چونک در آن کمر شدی
کشته زار در میان زان کمرم به جان تو
همچو قمر برآمدی بر قمران سر آمدی
همچو هلال زار من زان قمرم به جان تو
خشک و ترم خیال تو آینه جمال تو
خشک لبم ز سوز دل چشم ترم به جان تو
تا تو ز لعل بستهات تنگ شکر گشادهای
چون مگس شکسته پر بر شکرم به جان تو
دام همیشه تا بود آفت بال و پر بود
رسته شود ز دام تو بال و پرم به جان تو
در تبریز شمس دین هست چراغ هر سحر
طالب آفتاب من چون سحرم به جان تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از سفر و حال و هوای خود در عشق و محبت به معشوق میگوید. او اشاره میکند که این سفر برایش مبارک است و از زیباییهای معشوق سخن میگوید. به تشبیههایی مانند قمر و هلال اشاره میکند و به حالت عشق و آرزوی وصال میپردازد. شاعر همچنین از احساسات درونی خود، از جمله سوز دل و اشتیاق برای دیدن معشوق، سخن میگوید و در نهایت به چراغ روشنی که عشق به معشوق در زندگیاش ایجاد کرده اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در این سفر که به سوی تو میروم، بیخبر از دلخوشیها و سختیهای آن نیستم، اما به خاطر تو خوشحالم که این سفر را آغاز کردهام.
هوش مصنوعی: تو با زیبایی و جاذبهات، چون لعل درخشانی که در قبا پوشیدهای، به دل من نفوذ کردهای. در این میان، من به خاطر تو و عشق به تو، به شدت دلتنگ و بیقرارم.
هوش مصنوعی: همانند ماه درخشیدم و بر ماهها سایه افکندهام. به مانند هلال، در باغ من ز همتای خود، وجود تو را به جانم میپرستم.
هوش مصنوعی: من در خیال تو هم خشک و هم تر هستم. زیبایی تو همچون آینهای است که من را مینمایاند. لبانم خشک شده از درد دل، و چشمانم به خاطر عشق و شوق به تو، پر از اشک است.
هوش مصنوعی: هنگامی که تو به زیبایی و شیرینی لبهایت فکر میکنی، من مانند مگسی که پرهایش آسیب دیده، فقط به معشوق تو دل بستهام و همه وجودم را به یاد تو قربانی میکنم.
هوش مصنوعی: دام همیشه وجود دارد و خطر همچنان هست. اما وقتی که از دام تو آزاد شوم، به خاطر تو بال و پرم را به دست میآورم.
هوش مصنوعی: در شهر تبریز، شمس دین مانند نوری است که هر صبح درخشش دارد. من که عاشق نور هستم، در طلب آفتاب تو هستم و مانند سحر، با تمام وجود به تو وابستهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
سیمبرا ز سیم تو سیمبرم به جان تو
وز می نو که دادهای جان نبرم به جان تو
زخم گران همیکشم زخم بزن که من خوشم
گر چه درون آتشم جمله زرم به جان تو
هر نفسی که آن رسد کار دلم به جان رسد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.