گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

بشکن سبو و کوزه ای میرآب جان‌ها

تا وا شود چو کاسه در پیش تو دهان‌ها

بر گیجگاه ما زن ای گیجی خردها

تا وارهد به گیجی این عقل ز امتحان‌ها

ناقوس تن شکستی ناموس عقل بشکن

مگذار کان مزور پیدا کند نشان‌ها

ور جادویی نماید بندد زبان مردم

تو چون عصای موسی بگشا برو زبان‌ها

عاشق خموش خوشتر دریا به جوش خوشتر

چون آینه‌ست خوشتر در خامشی بیان‌ها

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۹۲ به خوانش محسن لیله‌کوهی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
واعظ قزوینی

تا چند ای ستمگر تاراج مال و جان‌ها؟

برخورد بزن دو روزی ای برق خان و مان‌ها

چون ناوک فغانم، هردم ز دل نخیزد؟

قد از کشاکش چرخ، گردید چون کمان‌ها

باز سفید پیری اینک رسید ز آن رو

[...]

بیدل دهلوی

در باغ دل نهان بود از رفتگان نشان‌ها

این آتش آگهی داد ما را ز کاروان‌ها

چندان که شمع کاهد با عافیت قرین است

بازار ما ندارد سودی به این زبان‌ها

تنگی ز بس فشرده‌ست این عرصهٔ جدل را

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه