دروازه هستی را جز ذوق مدان ای جان
این نکته شیرین را در جان بنشان ای جان
زیرا عرض و جوهر از ذوق برآرد سر
ذوق پدر و مادر کردت مهمان ای جان
هر جا که بود ذوقی ز آسیب دو جفت آید
زان یک شدن دو تن ذوق است نشان ای جان
هر حس به محسوسی جفت است یکی گشته
هر عقلی به معقولی جفت و نگران ای جان
گر جفت شوی ای حس با آنک حست کرد او
وز غیر بپرهیزی باشی سلطان ای جان
ذوقی که ز خلق آید زو هستی تن زاید
ذوقی که ز حق آید زاید دل و جان ای جان
کو چشم که تا بیند هر گوشه تتق بسته
هر ذره بپیوسته با جفت نهان ای جان
آمیخته با شاهد هم عاشق و هم زاهد
وز ذوق نمیگنجد در کون و مکان ای جان
پنهان ز همه عالم گرمابه زده هر دم
هم پیر خردپیشه هم جان جوان ای جان
پنهان مکن ای رستم پنهان تو را جستم
احوال تو دانستم تو عشوه مخوان ای جان
گر روی ترش داری دانیم که طراری
ز احداث همیترسی وز مکر عوان ای جان
در کنج عزبخانه حوری چو دردانه
دور از لب بیگانه خفتهست ستان ای جان
صد عشق همیبازد صد شیوه همیسازد
آن لحظه که می یازد بوسه بستان ای جان
بر ظاهر دریا کی بینی خورش ماهی
کان آب تتق آمد بر عیش کنان ای جان
چندان حیوان آن سو می خاید و می زاید
چون گرگ گرو برده پنهان ز شبان ای جان
خنبک زده هر ذره بر معجب بیبهره
کآب حیوان را کی داند حیوان ای جان
اندر دل هر ذره تابان شده خورشیدی
در باطن هر قطره صد جوی روان ای جان
خاموش که آن لقمه هر بسته دهان خاید
تا لقمه نیندازی بربند دهان ای جان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مفهوم ذوق و عشق میپردازد و به مخاطب میگوید که ذوق، اساس هستی و وجود ماست. شاعر اشاره میکند که هر حس و عقل به یکدیگر وابسته هستند و این وابستگی به وجود آمدن روابط عمیق انسانی منجر میشود. او از اهمیت ذوقی صحبت میکند که از خلق و خالق ناشی میشود و به عمق وجود انسان مینشیند. همچنین به عشق و حالات انسانی در مواجهه با زیباییها و معانی زندگی اشاره میکند و بر پنهان بودن عمق وجود انسانها و تأثیر عشق بر زندگی آنها تأکید دارد. به طور کلی، شعر به جستجوی معنای عمیقتری از وجود و رابطههای انسانی اشاره دارد و خواننده را به تفکر درباره عشق و ذوق دعوت میکند.
هوش مصنوعی: این دنیا را فقط از طریق حس زیباییشناسی درک کن، جانم. این نکتهی دلنشین را در وجودت جا بده و به خاطر بسپار.
هوش مصنوعی: زیرا صفات و ماهیت تو به خاطر حس ذوقی که داری، از عشق و علاقه والدینت نشأت گرفته است، ای عزیز، تو برای آنان مثل مهمانی باارزش هستی.
هوش مصنوعی: هر جا که ذوقی از درد و رنجی وجود دارد، نشان از این است که دو نفر با هم یکی شدهاند. ای جان، این پیوند و اتحاد، نشانهای از عمیقترین احساسات است.
هوش مصنوعی: هر حسی به چیزی محسوس مرتبط است و هر عقلی با چیزی قابل فهم پیوند خورده است. پس ای جان، مراقب باش.
هوش مصنوعی: اگر با حس خود هماهنگ شوی و از غیر آن بپرهیزی، تو میتوانی برتخت سلطنت وجود خود بنشینی، ای جان.
هوش مصنوعی: ذوقی که از مردم و مخلوق به دست میآید، وجود جسم و تن را به وجود میآورد. اما ذوقی که از حقیقت و حق ناشی میشود، روح و دل را پدید میآورد. ای جان!
هوش مصنوعی: کدام چشمی وجود دارد که بتواند در هر گوشهای از دنیا، ارتباطی را که در هر ذره وجود دارد، ببیند و جفتهای پنهان را شناسایی کند، ای جان؟
هوش مصنوعی: در آغوش معشوق، هم عاشق و هم زاهد وجود دارند و این عشق و زیبایی چنان عمیق است که فراتر از محدودههای جسمی و مکانی است، ای جان.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تصوری اشاره دارد که در آن، به رغم اینکه همهی دنیا از او بیخبرند، او هر لحظه در حال تجربیات و فعالیتهای گوناگون است. این وضعیت شامل حال هر دو گروه از افراد میشود: کسانی که با تجربه و خردمند هستند و همچنین جوانان پرنشاط و پرانرژی. به طور کلی میتوان گفت که در این دنیا، تفاوتها و تنوعی از زندگی و فعالیت وجود دارد که فرد را در هر سنی درگیر میکند.
هوش مصنوعی: ای رستم، خودت را پنهان نکن، من به دنبال تو بودم و حال و احوال تو را فهمیدم. ای جان، لطفاً دلربایی نکن.
هوش مصنوعی: اگر در چهرهات ناراحتی میبینم، میدانم که از مشکلات و خطرات احتمالی میترسی و به حوادث و فریبها حساس هستی، عزیزم.
هوش مصنوعی: در گوشهی خانهی خالی، مانند جواهر نادری، دور از لب شخص بیگانه خوابیده است، ای جان.
هوش مصنوعی: بسیاری از عشقها در حال به پایان رسیدن و بسیاری از روشها در حال شکلگیری هستند. در آن لحظه که عشق به اوج میرسد، بوسه را بگیر ای جان.
هوش مصنوعی: به راحتی نمیتوانی زیباییهای دریا را ببینی، زیرا حقیقتاً وقتی ماهی به آب پرواز میکند، تنها کسانی که در خوشی و نشاط هستند، لذت آن را درک میکنند.
هوش مصنوعی: بسیار حیوانات در آن طرف جمع میشوند و زاد و ولد میکنند، مانند گرگی که به طور مخفیانه از چوپان دور شده است، ای جان.
هوش مصنوعی: هر ذرهای از وجود، به شوق و شگفتی به هم میخورد و نشان میدهد که موجودات زنده نمیدانند که آب زندگی چیست و این موضوع برایشان نا آشناست. ای جان، این حیرت و شگفتی در دل زندگی نهفته است.
هوش مصنوعی: در دل هر ذرهای، نوری مانند خورشید وجود دارد و در باطن هر قطره، جریانهای زیادی در حال حرکت هستند، ای جانم.
هوش مصنوعی: سکوت کن، زیرا آن لقمهای که در دهانت وجود دارد، باید ببلعی. تا زمانی که آن را نبلعیدی، دهانات را ببند. عزیزم، این را بدان.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.