من اگر پرغم اگر شادانم
عاشق دولت آن سلطانم
تا که خاک قدمش تاج من است
اگرم تاج دهی نستانم
تا لب قند خوشش پندم داد
قند روید بن هر دندانم
گلم ار چند که خارم در پاست
یوسفم گرچه در این زندانم
هر کی یعقوب من است او را من
مونس زاویه احزانم
در وصال شب او همچو نیم
قند می نوشم و در افغانم
پای من گرچه در این گل ماندهست
نه که من سرو چنین بستانم
ز جهان گر پنهانم چه عجب
که نهان باشد جان من جانم
گرچه پرخارم سر تا به قدم
کوری خار چو گل خندانم
بودهام مؤمن توحید کنون
مؤمنان را پس از این ایمانم
سایه شخصم و اندازه او
قامتش چند بود چندانم
هر کی او سایه ندارد چو فلک
او بداند که ز خورشیدانم
قیمتم نبود هر چند زرم
که به بازار نیم در کانم
من درون دل این سنگ دلان
چون زر و خاک به کان یک سانم
چونک از کان جهان بازرهم
زان سوی کون و مکان من دانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و وفاداری به شخصیتی است که شاعر به آن دل بسته است. او با وجود غمها و شادیهایش، تمام وجود خود را فدای آن سلطان میکند و خاک پای او را گرانتر از تاج میداند. شاعر خود را در شرایط سختی میبیند، اما از عشق و محبت به محبوبش فراموش نمیکند. او خود را مانند گل میداند که اگرچه خارها او را احاطه کردهاند، اما همچنان زیبا و خندان است. شاعر به رابطهاش با محبوب تأکید میکند و از اینکه در تنهایی و تاریکی نیز با او پیوند دارد، سخن میگوید. او بر این باور است که با وجود مشکلات، ایمانش به توحید و عشق به محبوبش ثابت و برقرار است. در نهایت، شاعر خود را به عنوان گوهری ارزشمند در دل سنگدلان معرفی میکند و عشقش را بینظیر میداند.
هوش مصنوعی: من اگر غمگین باشم یا شاد، همیشه عاشق خوشبختی و قدرت آن سلطان هستم.
هوش مصنوعی: هر زمان که پای او بر زمین بیفتد، برای من مانند تاج ارزشمند است؛ حتی اگر تو بر سرم تاجی بگذاری، از آن استقبال نخواهم کرد.
هوش مصنوعی: به خاطر لذت و شیرینی که از طعم قند میبرم، تصور میکنم که هر دندانی که دارم، مانند قند شیرین است.
هوش مصنوعی: هرچند که من در زرخاری هستم، اما مانند یوسف هستم و در این زندان هم وجود دارم.
هوش مصنوعی: هر کسی که شبیه یعقوب من باشد، او را من تسلیدهنده و همصحبت غمهایم میدانم.
هوش مصنوعی: در نزدیکی و همراهی او، شیرینی و لذت حضورش را همچون نیم قند احساس میکنم و در دل، ناله و افسوس میزنم.
هوش مصنوعی: پای من هرچند که در این گلها گیر کرده، اما من به قدری بلندبالا و زیبا هستم که شایستهام در باغی به بزرگی و زیبایی سرو قرار بگیرم.
هوش مصنوعی: اگر من از دنیا پنهان باشم، چه تعجبی دارد که جان من هم مخفی باشد.
هوش مصنوعی: هرچند که بدنم پر از خار است، اما مانند گلی شاداب و خندان به نظر میرسم.
هوش مصنوعی: من قبلاً به خدا اعتقاد داشتم، اما اکنون باورم به هدف و ایمانم به دیگران را تقویت کردهام.
هوش مصنوعی: من در سایه شخصی هستم و به اندازه قامت او، در حقیقت خودم چه اندازهای دارم.
هوش مصنوعی: هر کس که سایه ندارد، بداند که من همچون آفتاب هستم.
هوش مصنوعی: اگرچه من دارای ارزش و قدرتی هستم، اما در بازار و جمع دیگران به هیچ وجه قیمتی ندارم.
هوش مصنوعی: من در درون دل این انسانهای بیاحساس، مانند طلا و خاک در یک معدن، یکسان و همارزش هستم.
هوش مصنوعی: از منبعی عمیق و جاودانه در جهان برمیآیم و از آن طرف، دانش و آگاهی من فراتر از زمان و مکان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
باز محنت زده دورانم
باز در ششدره حرمانم
باز در کنج فنا محزونم
باز بر خوان بلا مهمانم
باز ازین دایره ها چون پرگار
[...]
من اگر پرغم اگر خندانم
عاشق دولت آن سلطانم
هوس عشق ملک تاج من است
اگرم تاج دهی نستانم
رنگ شاخ گل او برگ من است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.