علم عشق برآمد برهانم ز زحیرم
به لب چشمه حیوان بکشم پای بمیرم
به که مانم به که مانم که سطرلاب جهانم
چو قضا حکم روانم نه امیرم نه وزیرم
بروی ای عالم هستی همه را پای ببستی
تو اگر جان منستی نپذیرم نپذیرم
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
علم عشق برآمد برهانم ز زحیرم
به لب چشمه حیوان بکشم پای بمیرم
به که مانم به که مانم که سطرلاب جهانم
چو قضا حکم روانم نه امیرم نه وزیرم
بروی ای عالم هستی همه را پای ببستی
تو اگر جان منستی نپذیرم نپذیرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از عشق و علم صحبت میکند و نشان میدهد که عاشقانهها را به عنوان بهایی برای زندگی نمیپذیرد. او احساس میکند که در دنیایی که تحت سلطه تقدیر است، نه از مقام و موقعیتی برخوردار است و نه میتواند بر سرنوشت خود تاثیری داشته باشد. همچنین او به حسرت از عالم هستی میگوید و میخواهد که آزادی و اختیار خود را حفظ کند، حتی اگر به بهای جانش تمام شود.
هوش مصنوعی: عشق دانش و دانشی است که از دلایل و برهانها برمیخیزد. من از عمق وجودم به این حقیقت میرسم و میخواهم به سراغ چشمه حیات بروم؛ خواستهام این است که حتی اگر پایم به مرگ برسد، باز هم در این مسیر قدم بگذارم.
هوش مصنوعی: به چه کسی پناه ببرم و به چه کسی تکیه کنم، وقتی که به دنیای پرآشوب مینگرم و سرنوشتم از قبل تعیین شده است؟ نه من فرمانروایی هستم و نه مقام وزارتی دارم.
هوش مصنوعی: ای موجودی که به تمام عالم تسلط داری، تو همه را به بند کشیدهای. حتی اگر جان من به تو بستگی داشته باشد، هرگز نمیپذیرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
منم آن کس که نبینم بزنم فاخته گیرم
من از آن خارکشانم که شود خار حریرم
به کی مانم به کی مانم که سطرلاب جهانم
همه اشکال فلک را به یکایک بپذیرم
ز پس کوه معانی علم عشق برآمد
[...]
نرود نقش خیال تو زمانی ز ضمیرم
خود من ساده درون صورت غیری نپذیرم
مرده ام در هوس آنکه بود فرصت آنم
که نهی پای درین دیده و در پای نو میرم
حال خود با که بگویم که شکایت ز تو دارم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.