گر به خوبی می بلافد لا نسلم لا نسلم
کاندر این مکتب ندارد کر و فری هر معلم
متهم شو همچو یوسف تا در آن زندان درآیی
زانک در زندان نیاید جز مگر بدنام و ظالم
جای عاقل صدر دیوان جای مجنون قعر زندان
حبس و تهمت قسم عاشق تخت و منبر جای عالم
کم طمع شد آن کسی کو طمع در عشق تو بندد
کم سخن شد آن کسی که عشق با او شد مکالم
پنجه اندر خون شیران دارد آن شیر سمایی
غمزه خون خوار دارد غم ندارد از مظالم
گر بگویم ور خموشم ور بجوشم ور نجوشم
اندر این فتنه خوشم من تو برو می باش سالم
مشک بربند ای سقا تو گرچه اندر وقت خوردن
مستی آرد این معانی حیرت آرد این معالم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی چون عشق، عذاب و تناقضهای زندگی میپردازد. شاعر به نقد معلمانی میپردازد که در برابر کنجکاوی و عشق، بیتفاوت هستند و در واقع درسهای عشق را نمیآموزند. همچنین به تهمت و آزارهایی که ممکن است برای عاشقان پیش بیاید اشاره میکند و نشان میدهد که عشق میتواند هم رنجآور و هم شیرین باشد. شاعر به این نتیجه میرسد که در این شرایط پر آشفتگی، او بهتر است که خاموش بماند و به دنبال سلامت ذہنی خود باشد. در نهایت، او از مسأله خمر و امیال عاشقانه سخن میگوید، که میتواند فرد را به حالت مستی و حیرت بکشاند.
هوش مصنوعی: اگر به خوبی رفتار کند، نباید تسلیم شود. در این آموزشگاه، هیچکدام از معلمان بیصدا و بیفریاد نیستند.
هوش مصنوعی: به خود اتهام بزن مثل یوسف، تا بتوانی به زندان بروی، چون در زندان فقط افراد بدنام و ظالم وارد میشوند.
هوش مصنوعی: در اینجا میگوید که جایگاه یک فرد عاقل و دانا، در سطح بالای جامعه و در مقام صدر قرار دارد، در حالی که مجنون به دلیل عشق و دیوانگیاش در قعر زندان و زیر فشار تهمتهاست. به طور کلی، عشق و احساسات عمیق ممکن است فرد را به جایگاه پایینتری بکشاند، در حالی که عالم و دانشمند در جایگاهی محترم و معتبر قرار دارد.
هوش مصنوعی: کسی که به عشق تو امید و انتظار داشته باشد، در خواستههای خود به اندازهای قانع میشود. همچنین، کسی که عشق را در زندگی تجربه کند، کمتر صحبت میکند و بیشتر در دنیای عشق غرق میشود.
هوش مصنوعی: شیر سمایی که در آسمان است، پنجهاش در خون شیران دیگر است و با این حال، هیچ احساس غم و اندوهی از ظلم و ستمهایی که بر دیگران رفته، ندارد.
هوش مصنوعی: اگر بگویم یا ساکت باشم، یا در حالتی پرشور باشم یا آرام، در این درگیری من خوش حال هستم. تو هم برو و در حالت خوبی باش.
هوش مصنوعی: ای سقا، مشک را بربند، زیرا حتی اگر در زمان خوردن، انسان مست باشد، این معانی و مفاهیم حیرتانگیز هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
آتشم من گلخنی باید که باشد منزلم
نیستم گلبن که از گلزار بگشاید دلم
گر نگفتم حال خود پیش تو معذورم بدار
هستی شوق تو کرد از هستی خود غافلم
آب شمشیر ترا فیض زلال زندگیست
[...]
بوی کین هرگز کسی نشنیده از آب و گلم
گر به خس آتش فتد از مهر میسوزد دلم
چون قلم دارم سر تسلیم را در زیر تیغ
هرکسم سر میزند گویی که خط باطلم
نشئه آگاهیم، لیکن درین نخجیرگاه
[...]
داغ عالمسوز برگ عیش گردد در دلم
شمع ماتم گریه شادی کند در محفلم
دست من پیش از لب خواهش چو گل وامی شود
درگره باشد چو شبنم آبروی سایلم
می کند در لامکان جولان دل آزاده ام
[...]
با دل محزون فتاده روزگار مشکلم
دست حسرت بر سر و پای سراغ اندر گلم
از هجوم اشک طوفان خیز باشد منزلم
تا نهال قامت او رفت از باغ دلم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.