ای دشمن روزه و نمازم
وی عمر و سعادت درازم
هر پرده که ساختم دریدی
بگذشت از آنک پرده سازم
ای من چو زمین و تو بهاری
پیدا شده از تو جمله رازم
چون صید شدم چگونه پرم
چون مات توام دگر چه بازم
پروانه من چو سوخت بر شمع
دیگر ز چه باشد احترازم
نزدیکتری به من ز عقلم
پس سوی تو من چگونه یازم
بگداز مرا که جمله قندم
گر من فسرم وگر گدازم
یک بارگی از وفا مشو دست
یک بار دگر ببین نیازم
یک بار دگر مرا فسون خوان
وز روح مسیح کن طرازم
بر قنطره بست باج دارم
از بهر عبور ده جوازم
خاموش که گفت حاجتش نیست
در گفتن خویش یاوه تازم
خاموش که عاقبت مرا کار
محمود بود چو من ایازم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان دلتنگی و نیاز شاعر به معشوق میپردازد. شاعر به دشمنی که روزه و نماز او را مختل کرده اشاره میکند و از او میخواهد که به او نزدیکتر شود. او خود را مانند پروانهای میبیند که به شمع عشق میسوزد و دیگر احتیاجی به احتیاط ندارد. همچنین، شاعر از وفای معشوق درخواست میکند و به عشق و نیاز خود در کلامی عاطفی و عاشقانه اشاره مینماید. در نهایت، او به بزرگمنشی و مقام انسانی خود اشاره میکند و به سرنوشت خود، که به معشوق او وابسته است، تفکر میکند.
هوش مصنوعی: ای دشمن روزه و نمازم، تو باعث میشوی که عمر و سعادت من به درازا نرسد.
هوش مصنوعی: هر بار که دلم را میسازم، به راحتی از بین میبردی؛ از آن زمان به بعد در ساختن دل خود ناکام ماندم.
هوش مصنوعی: تو برای من همچون بهاری هستی که از درون زمین سر برآورده است. رازهای من همه از تو آغاز میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که صید تو شدم، چگونه میتوانم پرواز کنم؟ حال که به حالت مات و بیحرکت درآمدهام، دیگر چه امیدی به بازگشت دارم؟
هوش مصنوعی: زمانی که پروانهام در آتش شمعی خاص سوخت، دیگر چگونه میتوانم از شمعهای دیگر دوری کنم؟
هوش مصنوعی: بیشتر از عقل و فکر من به تو نزدیکتر هستی، پس چگونه میتوانم به سمت تو برگردم؟
هوش مصنوعی: مرا به آتش عشق بسوزان، زیرا که من مانند قند شیرینم. چه این که اگر ذوب شوم یا بسوزم، در هر حال ماهیت من تغییر نمیکند.
هوش مصنوعی: به یک بار از وفا روی بر مگردان، یک بار دیگر به من نگاه کن و ببین که چقدر به تو نیاز دارم.
هوش مصنوعی: بار دیگر مرا با جادو و افسون خود مسحور کن و همچون روح حضرت مسیح مرا زنده و سرزنده کن.
هوش مصنوعی: من بر روی پلی ایستادهام و برای عبور از آن، به مجوزی نیاز دارم که باید به باجدهنده داده شود.
هوش مصنوعی: سکوت کن، زیرا او نیازی به صحبت کردن ندارد و من از سر بیمحتوایی دوباره صحبت میکنم.
هوش مصنوعی: خاموش شو که در نهایت کار من به دست محمود خواهد بود، همانطور که من همانند ایازم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بنشینم و با غم تو سازم
جان در سرو کار عشق بازم
اکنون چه کنم چه چاره سازم
کز پرده برون فتاد رازم
بنشینم و با غم تو سازم
پنهان ز تو با تو عشق بازم
بنشینم و با غم تو سازم
پنهان ز تو با تو عشق بازم
بنشینم و با غم تو سازم
[...]
ای قد خوش تو سرو نازم
دامن مکش از کف نیازم
باری چه شود ز لطف سازی
در سایه خویش سرفرازم
بی روی تو از سرشک غماز
[...]
از آتش دل همی گدازم
در هجر بسوزم و بسازم
از آتش دل همی گدازم
در هجر بسوزم و بسازم
از آتش دل همی گدازم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.