گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

منم فتنه هزاران فتنه زادم

به من بنگر که داد فتنه دادم

ز من مگریز زیرا درفتادی

بگو الحمدلله درفتادم

عجب چیزی است عشق و من عجبتر

تو گویی عشق را خود من نهادم

بیا گر من منم خونم بریزید

که تا خود من نمردم من نزادم

نگویم سر تو کان غمز باشد

ولی ناگفته بندی برگشادم