بانگ زدم نیم شبان کیست در این خانه دل
گفت منم کز رخ من شد مه و خورشید خجل
گفت که این خانه دل پر همه نقشست چرا
گفتم این عکس تو است ای رخ تو رشک چگل
گفت که این نقش دگر چیست پر از خون جگر
گفتم این نقش من خسته دل و پای به گل
بستم من گردن جان بردم پیشش به نشان
مجرم عشق است مکن مجرم خود را تو بحل
داد سر رشته به من رشته پرفتنه و فن
گفت بکش تا بکشم هم بکش و هم مگسل
تافت از آن خرگه جان صورت ترکم به از آن
دست ببردم سوی او دست مرا زد که بهل
گفتم تو همچو فلان ترش شدی گفت بدان
من ترش مصلحتم نی ترش کینه و غل
هر کی درآید که منم بر سر شاخش بزنم
کاین حرم عشق بود ای حیوان نیست اغل
هست صلاح دل و دین صورت آن ترک یقین
چشم فرومال و ببین صورت دل صورت دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر یک گفتوگوی عاطفی و عاشقانه است که در آن شاعر به معشوق خود اشاره میکند. او در نیمهشب به دل میزند و معشوق را در پاسخ میبیند که از زیباییاش به شدت خجل شده است. شاعر به زیباییهای پرزرق و برق دل مینگرد، اما در عین حال نواقص و دردهای خود را نیز نمایان میکند.
شاعر با اشاره به اهمیت عشق و اثرات آن در زندگیاش، تعهد و وابستگی عاطفیاش را نسبت به معشوق نشان میدهد. او میگوید که عشق، غیر قابل انکار است و میخواهد با وجود دلمشغولیها، به دنبال تحقق عشق بگردد.
در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که عشق و زیبایی واقعی در درون معشوق نهفته است و به زیباییهای ظاهری دنیای مادی نمیپردازد. شعر به احساسات عمیق و پیچیدگیهای عشق اشاره دارد و نشان میدهد که در پس هر زیبایی ممکن است درد و رنجی نهفته باشد.
هوش مصنوعی: در نیمههای شب صدایم را بلند کردم تا ببینم چه کسی در این خانه است. دل جواب داد که من هستم، زیرا با دیدن چهرهام، ماه و خورشید از عیب من شرمنده شدند.
هوش مصنوعی: او گفت که این خانه پر از تصاویر و نقشهاست و من چرا گفتم این تصویر توست، ای چهرهات که باعث حسادت گُلهاست.
هوش مصنوعی: سوال کرد که این تصویر چه معنایی دارد که پر از درد و خون دل است. من پاسخ دادم که این تصویر، منی است که دلbroken و در گل و لای گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: من گردن جانم را به عشق او تقدیم کردم، به نشانهای از خطای عاشقانه است. تو هم خودت را از این گناه معاف کن.
هوش مصنوعی: به من یک رشته پرهیاهو و مشکل داد و گفت که این را بکش تا من هم بکشم. هم خودت را بکش و هم دیگری را نحر کن.
هوش مصنوعی: از آن خرگه جان که به سمت او میرفتم، بر افراشته بودم. وقتی دستم را به سمت او دراز کردم، او دستم را پس زد و گفت که دور شو.
هوش مصنوعی: گفتم تو مثل فلانی ناراحت هستی. او جواب داد: من ناراحت نیستم، بلکه در حال اصلاح خودم هستم و این ناراحتی من ناشی از کینه و دشمنی نیست.
هوش مصنوعی: هر کسی که به حریم من وارد شود، باید با او برخورد کنم، زیرا اینجا جای عشق است و جایی برای بیخودان نیست.
هوش مصنوعی: خیر و نیکویی به دل و دین مردم در ظاهری مشخص است؛ به چشمانت نگاهی بینداز و ببین که حقیقت دل چگونه نمایان میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دل مظهر ذات صمد، فرد قدیم لم یزل
آیینه نور آید همی گنجینهٔ سرّ ازل
مهربتان دلربا از دل برون کردیم ما
مشتاق عین و لام و یا آمد بدل نعم البدل
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.