ما را خدا از بهر چه آورد بهر شور و شر
دیوانگان را میکند زنجیر او دیوانهتر
ای عشق شوخ بوالعجب آورده جان را در طرب
آری درآ هر نیم شب بر جان مست بیخبر
ما را کجا باشد امان کز دست این عشق آسمان
ماندست اندر خرکمان چون عاشقان زیر و زبر
ای عشق خونم خوردهای صبر و قرارم بردهای
از فتنه روز و شبت پنهان شدستم چون سحر
در لطف اگر چون جان شوم از جان کجا پنهان شوم
گر در عدم غلطان شوم اندر عدم داری نظر
ما را که پیدا کردهای نی از عدم آوردهای
ای هر عدم صندوق تو ای در عدم بگشاده در
هستی خوش و سرمست تو گوش عدم در دست تو
هر دو طفیل هست تو بر حکم تو بنهاده سر
کاشانه را ویرانه کن فرزانه را دیوانه کن
وان باده در پیمانه کن تا هر دو گردد بیخطر
ای عشق چست معتمد مستی سلامت میکند
بشنو سلام مست خود دل را مکن همچون حجر
چون دست او بشکستهای چون خواب او بربستهای
بشکن خمار مست را بر کوی مستان برگذر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد عشق و تاثیری است که بر زندگی انسانها میگذارد. شاعر به توصیف حالتی دیوانهوار و شگفتانگیز میپردازد که عشق در دلها بوجود میآورد. او از زنجیری که عشق بر جانش میزند سخن میگوید و به حالت شور و شوق و طرب اشاره دارد. با محبت و شور عشق، فرد به حالت مستی و بیخبری میرسد و میخواهد که این عشق دنیای او را دچار دگرگونی کند. در نهایت، دعوت به رهایی از سختیها و افزایش خوشیها و لذتهای زندگی به دلیل حضور عشق در آن است. شاعر به عشق به عنوان نیرویی قدرتمند و شگفتانگیز نگاه میکند که میتواند انسان را از حالتهای عادی خارج کند و به او حالت سرمستی و شادی دهد.
هوش مصنوعی: خدا ما را به چه منظور آفرید؟ برای اینکه دیوانگان را به شور و هیجان بیاورد، در حالی که او خود دیوانگان را به زنجیر میکشد و دیوانگیشان را بیشتر میکند.
هوش مصنوعی: ای عشق ناز و شیرین، تو با شور و شوق خود، جانم را در شادی و نشاط کشاندهای. بیا هر شب نیمه شب بر سر جان بیخبر و سرمست من بیایی.
هوش مصنوعی: در این دنیا، ما چگونه میتوانیم از این عشق رهایی یابیم، در حالی که عشق مانند اسبی در آسمان بر سر ما نشسته است؟ ما همچون عاشقان در سرگردانی و تلاطم هستیم.
هوش مصنوعی: ای عشق، تو از من خون میمکشی و آرامش و قرارم را از من گرفتهای. من از فتنههای روز و شبهای تو پنهان شدهام همانند سحر که در خفا است.
هوش مصنوعی: اگر در لطف الهی به پیدا و ناپیدا میروم، چطور میتوانم در جان خود پنهان شوم؟ اگر در نیستی و عدم سرگردان شوم، تو به من نظر داری و مرا مشاهده میکنی.
هوش مصنوعی: تو که ما را از وجودی که نداشتیم شناختهای، نی که از عدم بهوجود آمدهای. ای موجودی که تمام وجودهای ناپیدا در تو جمع شدهاند، ای کسی که درهای عدم را برای ما گشودهای.
هوش مصنوعی: وجود تو شاد و سرشار است و خاموشی جهان در تسلط توست. هر دو به تو وابستهاند و فرمانبردار تو هستند.
هوش مصنوعی: خانه را خراب کن، حکیم را دیوانه کن و آن شراب را در پیاله بریز تا هر دو از خطرات دور شوند.
هوش مصنوعی: ای عشق، تو چه توانمندی! مستی تو جان را سالم میسازد. بشنو سلام مست خودت را، مبادا دل را مانند سنگ بیتحرک نگهداری.
هوش مصنوعی: وقتی که دست او را شکستهای و خواب او را گرفتهای، حالا خمار و مست را بشکن و از کنار کوی مستان بگذر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چشم تو خورشید و قمر گنج تو پر در و گهر
جود تو هنگام سحر هم بر خضر هم بر شجر
ای یوسف حسن و کشی خورشید خوی خوش سیر
از سر برون کن سرکشی امروز با ما باده خور
زین بادهٔ چون ارغوان پر کن سبک رطل گران
با ما خور ای جان جهان با ما خور ای بدر پدر
ای خوش لب شیرین زبان خوش خوش در آ اندر میان
[...]
خط نگار ترک من چون طوق قمری بر قمر
یا چون قطار مور بر گرد قمر بسته کمر
وان زلفق پرچین و شکن خمیده چون پشت شمن
بر روی آن سرو چمن ژولیده مو افروز بر
خط بدیع آیین اووان زلف مشک آگین او
[...]
افدیک یا خیر البشر، ای تاج عالم بلکه سر
چونت فتاد اینجا گذر، این المقام ایش الخبر
چون گفت شرعت طرقوا، شاها بمیدان شو زکو
از دوستان بربای کاو، از دشمنان بردار سر
نو کن روش را داستان، بشکن طلسم باستان
[...]
ای شاهد سیمین ذقن درده شرابی همچو زر
تا سینهها روشن شود افزون شود نور نظر
کوری هشیاران ده آن جام سلطانی بده
تا جسم گردد همچو جان تا شب شود همچون سحر
چون خواب را درهم زدی درده شراب ایزدی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.