گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

هر که ز عشاق گریزان شود

بار دگر خواجه پشیمان شود

والله منت همه بر جان اوست

هر که سوی چشمه حیوان شود

هر که سبوی تو کشد عاقبت

در حرم عشرت سلطان شود

تنگ بود حوصله آدمی

از تو چو دریای و چو عمان شود

رو به دل اهل دلی جای گیر

قطره به دریا در و مرجان شود

جنبش هر ذره به اصل خودست

هر چه بود میل کسی آن شود

کافر صدساله چو بیند تو را

سجده کند زود مسلمان شود

جان و دل از جذبه میل و هوس

همصفت دلبر و جانان شود

خار که سرتیز ره عاشق است

عاقبت امر گلستان شود

ناطقه را بند کن و جمع باش

گر نه ضمیر تو پریشان شود

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۰۰۵ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

ادیب صابر

گر ز جفا دوست پشیمان شود

کار من از عشق به سامان شود

صبر کنم گرچه جفا می کند

آخر از آن کرده پشیمان شود

مذهب خوبان ز جفا نگذرد

[...]

امیرخسرو دهلوی

چون هنر مرغ فراوان شود

مرغ ز بر دست سلیمان شود