مولانا
»
مثنوی معنوی
»
دفتر ششم
»
بخش ۵۷ - گفتن درزی ترک را هی خاموش کی اگر مضاحک دگر گویم قبات تنگ آید
گفت درزی ای طواشی بر گذر
وای بر تو گر کنم لاغی دگر
پس قبایت تنگ آید باز پس
این کند با خویشتن خود هیچ کس
خندهٔ چه رمزی ار دانستیی
تو به جای خنده خون بگرستیی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به یک درزگیر (درزی) اشاره میکند که به خاطر ظاهر و لباسش دچار تشویش و نگرانی است. او میگوید که اگر خیلی لاغر شود، لباسش تنگ میشود و این موضوع به خودش هم مربوط نیست. شاعر همچنین به مفهوم خنده اشاره میکند و میگوید که اگر کسی معنی خنده را میدانست، به جای خندیدن باید اشک بریزد، که نشاندهندهی عمق درد و غم است.
هوش مصنوعی: گفت دوختکار، ای نازکطبع، در راهی که میگذری، وای بر تو اگر دوباره لاغر شوم.
هوش مصنوعی: اگر پیراهن تو تنگ شده، دیگر نمیتوانی با خودت درگیر شوی؛ هیچ کس نمیتواند کمکی به تو کند.
هوش مصنوعی: اگر میدانستی که خنده چه معنای عمیقی دارد، به جای خندیدن، اشک میریختی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.