گفت صوفی که چه بودی کین جهان
ابروی رحمت گشادی جاودان
هر دمی شوری نیاوردی به پیش
بر نیاوردی ز تلوینهاش نیش
شب ندزدیدی چراغ روز را
دی نبردی باغ عیش آموز را
جام صحت را نبودی سنگ تب
آمنی با خوف ناوردی کرب
خود چه کم گشتی ز جود و رحمتش
گر نبودی خرخشه در نعمتش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، صوفی به بررسی ویژگیهای جهان میپردازد و از رحمت و جود خداوند سخن میگوید. او اشاره میکند که هر لحظه، شوری از جانب خداوند به وجود نمیآید و نیش و آزارها در این دنیا وجود ندارد. همچنین تأکید میشود که شب، نور روز را نمیدزدد و لذتهای زندگی نباید از بین بروند. در نهایت، صوفی به این نکته میرسد که اگر نعمتهای خداوند وجود نداشتند، انسانها چه کمبودهایی در زندگی خود احساس میکردند.
هوش مصنوعی: صوفی میپرسد که تو چه کسی هستی که این جهان را به لطف و رحمت خود زینت بخشیدهای و این زیبایی همیشگی و پایدار است.
هوش مصنوعی: هر لحظهای که شوری به وجود نیامد، تو هم چیزی به سراغم نیاوردی و از تغییراتش زخم نمیزدی.
هوش مصنوعی: در تاریکی شب، چراغ روز را ندزدی و نمیتوانی از باغ شادی و لذت چیزی برداری.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از درد و بیماری رهایی یابی، باید از خطرات دوری کنی و خود را در آرامش نگهدار.
هوش مصنوعی: اگر تو از بخشش و رحمت او کمتر بهرهمند میشدی، آیا در نعمتهای او چنین بیخود و شگفتزده نمیشدی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.